مجله نوجوان 198 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 198 صفحه 12

مهدیه نظری شعرهای بی‏خیال ابر می‏بارد و من می‏شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا امیر خسرو دهلوی چشمهایتان را ببندید و سعی کنید این شعر را مجسم کنید. می‏بینید چقدر راحت می‏توانید توی ذهنتان چند تابلو از این شعر بسازید. و حتی فراتر از آن، می‏توانید این تک تابلوها را حرکت بدهید و تبدیل به انیمیشن کنید. چنین قدرت تصوری تنها هنر خیال‏پردازی شما نیست، بلکه در درجۀ اول هنر خیال‏پردازی شاعر را نشان می‏دهد. او با نیروی تخیل خود صحنه‏پردازی کرده و سپس خیال ما را برانگیخته است و با این شیوه هم احساسات ما را تحریک کرده و هم فکرمان را به کار انداخته تا رابطۀ میان این «ابر و یار و من» را پیدا کنیم و هم تخیل شاعرانۀ ما را به کار انداخته است. در شعر فارسی شعرهایی از این بهتر و زیباتر هم وجود دارد، شعرهایی که خیال ما را به پرواز در می‏آورد و به اوج می‏برد. مثل بیشتر شعرهای حافظ: مگر که لاله بدانست بی‏وفایی دهر که تا بزاد و بشد، جام می ‏ز کف ننهاد ما شعرهایی را دوست داریم که خیال در تار و پودش تنیده باشد، نه شعرهای بی‏خیال را. هر چقدر هم که شعری زبان بازی کند تا دلمان را جذب کند، بدون خیال نمی‏تواند. چون خیال تنها وسیله‏ای است که انسان می‏تواند با آن به جاهایی برود که نمی‏تواند و از چیزهایی حرف بزند که به عمرش ندیده است و نخواهد دید. مثلاً دربارۀ خداوند متعال فقط پیامبران و شاعران می‏توانند حرف بزنند؛ پیامبران با وحی و حکمت الهی‏شان و شاعران با خیال وسیعشان. آن عظمت را کدام چشم می‏بیند جز تخیل شاعر؟ همان طور که نظامی گفته است، عقل هم در این کار عاجز است: خرد تا ابد در نیابد تو را که تاب خرد برنتابد تو را پس شروع می‏کند با خیال از او سخن گفتن: ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز ای کارگشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 198صفحه 12