دکتر دلارام
وسواس
تا به حال شده، 10 بار کیف پولتان را از کیفتان بیرون بیاورید و مطمئن شوید که همراهتان است ولی باز هم چند دقیقه بعد دچار تردید شوید و دنبالش بگردید؟ یا کمدتان را 10 بار مرتب کنید و بار دهم فکر کنید آن لباس آخری مرتب نیست و همه را بیرون بریزید و از اول شروع کنید. نمونههای مشابه زیادی میشود مثال زد و شاید برایتان جالب باشد که همه آنها از نشانههای مرضی وسواس هستند.
وسواس معمولاً به تنهایی یک مشکل روانی نیست بلکه در کنار «هذیانهای هیجانی» و «جنون تردید» دیده میشود. علت به وجود آمدن وسواس را باید در دوران آزردگیها، ناراحتیهای شدید روانی و ضربههای مغزی جستجو کرد. ویژگی وسواس این است که شما نمیتوانید در برابر نیرویی که شما را وادار به تکرار کارهایی میکند، مقاومت کنید. وسواس همیشه مربوط به تکرار یک عمل مادی نیست بلکه گاهی اوقات به صورت افکار آزاردهندهای که نمیخواهید آنها را داشته باشید، ولی دست از سرتان برنمیدارد، بروز میکند. مثلاً ممکن است یک نفر آرزوی مرگ کسی که اتفاقاً خیلی دوستش دارد را داشته باشد و این آرزوی مزاحم و بیمنشاء او را به شدت آزار دهد. به علاوه گاهی اوقات فکرهای مزاحم، شخص مبتلا به وسواس را برای انجام عملی که از آن متنفر است تحریک میکند. مثلاً کشیدن نقاشیهای دور از دب و نوشتن حرفهای زشت روی دیوارهای معابر ولی اگر راستش را بخواهید بیشتر وسواسها با این شدت با ارزشهای اخلاقی آدمها مغایر نیستند. بعضی از وسواسها در واقع ترس از خطایی است که آدم ممکن است مرتکب شود. مثلاً کسی که نگران است ظاهری کثیف و ناآراسته داشته باشد ممکن است در یک روز 20 بار به حمام برود یعنی وسواس او در موضوعی که از آن نگران است فرصت رشد پیدا میکند و افکار مزاحم کثیف بودن او را وادار میکند که مدام به حمام برود. ریشههای وسواس عمقتر از آن چیزی هستند که در نظر اول به آنها پی میبریم. مثلاً خانمی که همیشه میترسیده روزی برسد که به خاطر مشکلات اقتصادی بچههایش و همسرش را مسموم کند و از بین ببرد، با یک سلسله احتیاطهای عجیب و غریب باورنکردنی آشپزی میکرد.
از مثالهای دیگر برای وسواس میتوان به وارسیهای مکرر بیاختیار درباره گم نشدن وسایل شخصی، بسته بودن در، بسته بودن شیر آب، خاموش بودن چراغ و غیره اشاره کرد.
یک جور وسواس دیگر هم داریم که از همه عجیب و غریبتر است، یعنی فرد یقین پیدا میکند که اگر فلان رفتار را انجام ندهد، بلایی بر او یا نزدیکانش نازل میشود. رفتارها هم از خود این فکر عجیبترند. مثلاً فرد سعی میکند تمام نقاشیهای یک کاغذدیواری یا ماشینهایی که از روبروی پنجره اتاقش میگذرند را بشمارد.
بیمار دیگری سعی میکرد در برف پایش را درست جای پای قبلیاش بگذارد و معتقد بود اگر غیر از این عمل کند، فرزند بیمارش خواهد مرد!
وسواسیها معمولاً 5 درصد جمعیت جوامع را تشکیل میدهند و وسواسی بودن در خانمها و آقایان تقریباً برابر است.
معمولاً آدمهای وسواسی صرفنظر از مشکل وسواسشان، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی مشابهی دارند. اکثر وسواسیها آدمهای سرسخت، صرفهجو، منظم، تمیز، وقتشناس، با وجدان کار و فضلفروشاند که زود از کوره درمیروند و به گردآوری مجموعهها علاقمندند. به علاوه آنها خود را برتر از دیگران میپندارند و به سلطهجویی و حفظ استقلال فردیشان علاقه دارند.
وسواس به تنهایی بیماری خطرناکی نیست ولی چون ریشه آن در توهمهایی است که هرگز وجود خارجی ندارند باید علائم آن را به عنوان هشدار یک ناراحتی روانی، جدی گرفت و فرد مبتلا را قانع کرد تا به یک روانپزشک مراجعه کند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 22صفحه 27