واقعیت و آرمان در قیام عاشورا
از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)
خسرو وفائی سعدی
بررسی قیام عاشورا و انگیزه و نحوۀ عملکرد حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا به عنوان یک رهبر دینی که فوق رهبران سیاسی می اندیشد و عمل می کند، موضوع این نوشته است و طی آن سعی شده دو مقولۀ «واقعیتها» و «آرمانها» درقیام عاشورا و چگونگی برخورد امام حسین(ع) با این دو مقوله، در بیانات و دیدگاههای حضرت امام خمینی(س) مورد بررسی قرار گیرند.
از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)، در واقعۀ کربلا، حضرت اباعبدالله(ع) در مقابل دو دسته از واقعیات و یک دسته از آرمانها قرار داشت.
واقعیتهایی که در جریان قیام عاشورا وجود داشت، از آن جهت در این نوشته به دو دسته تحت عنوان «واقعیتهای نوع اول» و «واقعیتهای نوع دوم» تقسیم شده اند که نوعاً با هم متفاوتند.
واقعیتهایی مانند: محدود بودن نیروی انسانی، محدودیت امکانات، کشته شدن، اسارت خانواده و شکست ظاهری که مربوط به سپاه حق می باشد، در مقولۀ واقعیتهای «نوع اول»، وواقعیتهایی مانند: فساد حکومتی، رواج منکر در جامعه، ظلم و جور حکومت، وارونه جلوه دادن اسلام و حکومت طاغوتی سلطنتی که مربوط به بنی امیه و یزید می باشد، در مقولۀ واقعیتهای «نوع دوم» قرارگرفته اند. آرمانهایی مانند: عدالت خواهی، احیای اسلام، اصلاح جامعه، طاغوت ستیزی و احقاق حق که انگیزۀ قیام بودند هم در مقولۀ «آرمانها» دسته بندی شده اند.
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 178 از نظر حضرت امام خمینی(س) در تقابلی که بین واقعیتها و آرمانها وجود دارد، حضرت اباعبدالله درمقابل واقعیتها تسلیم نشده سرانجام برای احیای آرمانهای مقدس دینی، قیامی تمام عیار برعلیه یزید و حکومت او برپا می نماید که تا قیام قیامت، تابش نور آن راهگشا و گرمابخش نهضتهای حق طلب و عدالت خواه خواهد بود.
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 179