مجله نوجوان 12 صفحه 16

تاریخچه پیدایش دمپایی بسیاری از مورخین، انسان اولیه را مخترع اولین پاپوش انسانی معرفی کردهاند. در تاریخ آمده که روزی «گوری گوری» یکی از بزرگترین مغزهای متفکر آن زمان مشغول نوشتن و کیدن «جوجو» روی دیوارهای غار خانهاش بود که ناگهان چیز نوکتیزی (البته اسم شیء توسط مورخان ثبت نشده) در پای مبارک ایشان فرو میرود و بعد از تحمل رنج و سختیهای بسیار برای بیرون آوردن آن، «گوریگوری» اندیشید که اگر همینطور پیش برود با انقراض نسل انسان روبهرو میشویم و اینگونه بود که: برادر این جناب گوریگوری که بعدها لقب پدربزرگ پاپوش را به او دادند، جوانی بود پوچ و مزخرف؛ از آنهایی که ساعت تعطیلی مدارس، جلوی در غارش میایستاده و مردم را میگرفته به باد متلک، خلاصه روزی، گوریگوری با پاپوشی که بهپا داشته توسط برادرش رویت میشود و شروع میکند به بلندبلند خندیدن. حالا نخند، کی بخند و در همان حال با طعنه میگوید: «آخه داداش! چرا به پات، دم چسبوندی؟» هاهاها، هههههه. با شنیدن این حرف پدربزرگ پاپوش با خودش فکر کرد: (عجب چیزی به کله این بیمخ خطور کرده؛ چه بهتر. از این به بعد اسم پاپوش خودم را میگذارم: دمپایی) ظاهراً گوریگوری چند شاخه درخت را با طناب بلندی به پایش بسته بود و انتهای طناب، شبیه دم از پشت پای گوریگوری به زمین کشیده میشد. بله، به این ترتیب با کمک کله بیمخ برادر گوریگوری، اسم دمپایی برای ابداع جدید او انتخاب شد. البته پس از چندی این اسم توسط انسان پسااولیه از دمپایی به دمپایی تغییر پیدا کرد. اسنان پسااولیه پیشوندی مثل دم را برای شخصیت پای مبارکشان نپسندید و وقتی دمپایی از آنسوی مرزهای زمان و مکان توسط انسان اولیه برای آنها پرتاب شد، محکم خورد پس کله یکی از متفکرین پسااولیه. اولین چیزی که به کله دمپایی خورده این انسان خطور کرد، تغییر نامه آن و گذاشتن اسمی در خور انسان پسااولیه بود. بدین ترتیب انسانهای پساپساپسا! اولیه پذیرای نام دمپایی شدند و به پاس قدردانی از زحمات انسان اولیه و پسااولیه کارخانههای عظیم پاپوشسازی را در سرتاسر جهان راهاندازی کردند. طیبه مونسان