مجله نوجوان 12 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 12 صفحه 17

موضوع انشا : دمپایی دمپایی من و داداشم و خواهرم و بابام و مامانم با هم زندگی میکنیم. مدرسه من بعدازظهری است. من تازه ریازیات بلد شدم برای همین میدانم که خانه ما پنش تا پله دارد. 3 تا ماهی داریم و پشت در اتاقمان 10 تا دمپایی است. من چند روز پیش آمدم خانه و دیدم 8 دمپایی پشت در است بعد فهمیدم که خواهرم رفته دصتشویی. باز یک روز آمدم خا نه و دیدم 2 تا دمپایی پشت در است. بعد فهمیدم همه من را جا گزاشتهاند و به محمانی رفتهاند. بعد فهمیدم که داداشم تسادف کرده و همه دویدند بیمارستان. خاهرم به من میخندید و گفت آخه آدم که با دمپایی نمیره مهمونی. بعد از اون روز پشت در ما 8 تا دمپایی بود. ولی اونطرف در مامانم گریه میکرد. خواهرم اخم کرده بود و بابام همش دعا م یکرد. هیشکی هم به من هیچ چی نمیگفت. من فکر کردم دیگه داداشم را نمیبینم ولی اگه مرده بود که همه گریه میکردند نه این که فقط مامانم گریه کند. بعد یه روز اومدم خونه و دیدم 9 تا دمپایی پشت در است من کلی پشت در گریه کردم چون فکر کردم آقای دکترها یک پای داداشم را قتع کردند و بعد رفتم سورتم را بشورم که دیدم آخجان داداش جونم اونجا بود، پاشم گل گرفته بودند برای همین یک دمپایی پاش بود. دمپایی در زبانهای مختلف ساناز کامور انگلیسی اسلیپر slipper ارمنی چوسد، چسدر choosd,chesder سوئدی توفلور tofflor پاکستانی چاپال chappal تارکی استانبولی تریک تریک عربی نعلین نعلین اردو (هندی) اسلیپر slipper فرانسه پانتفول pantoful آلمانی پانتوفل hausschuh, pantoffel روسی کوم ناتنیخ تاپوچیک com nat nikh tapuchik

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 12صفحه 17