مجله نوجوان 12 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 12 صفحه 22

لنگه دمپایی! به نظر شما یک لنگه دمپایی چه داستانی دارد؟به عبارت دیگر اگر از یک لنگه دمپایی بپرسید که چه سرنوشتی داشته و اصلاً برای چه این قدر تنهاست، چه پاسخی خواهید داد؟ فکرش را بکنید ممکن است این لنگه دمپایی در سفری که به ساحل دریا داشته است، رفیق شفیق خود- یعنی آن لنگه دیگر- را در حمله وحشتناک یک موج وحشی به ساحل دریا از دست داده باشد؛ یعنی ممکن است لنگه دیگرش را در این حادثه از دست داده باشد. وای! چه سرنوشت غمانگیزی! اصلاً شاید این لنگه دمپایی، هنوز به خواستگاری نرفته و لنگه دیگرش را پیدا نکرده است. شاید بیکار است و به دلیل فقر مالی، قدرت ازدواج کردن ندارد. به هر حال این یکی هم خیلی غمانگیز است. اصلاً ممکن است این دمپایی سالها پیش ازدواج کرده و حالا با همسرش دچار اختلاف شده باشد. یعنی ممکن است این لنگه دمپایی از لنگه دیگرش طلاق گرفته باشد. نه بابا! دمپاییها که مثل ما آدمها اهل جروبحث و اختلاف نیستند. شاید لنگه دیگرش را در شلوغی بازار گم کرده باشد؛ آخر دمپاییها خیلی راحت از پای صاحبانشان بیرون میآیند. به نظر شما این لنگه دمپاییغریب می­تواند لنگه دیگرش را پیدا کند. نکند مجبور شود تا آخر عمرش را در یک تنهایی زندگی کند. نکند لنگه دیگرش در این شهر شلوغ زیر لاستیکهای ماشین یک راننده عصبانی له شده باشد، نه خدا نکند! به هر حال نمیدانم این لنگه دمپاییچه سرنوشتی داشته و لنگه دیگرش کجاست، تنها چیزی که میدانم این است که این دمپایی از روز اول زندگیاش، لنگه و تنها نبوده است. بعضیها کفش و بعضیها دمپایی! آدمها دو دستهاند، بعضیاز آنها مثل کفش هستند و بعضی از آنها مثل دمپایی. آن دسته از آدمها که خیلی لوکس و تجملاتی و تشریفاتی هستند، یک جورهایی به کفش شبیهاند و فقط به درد مهمانیهای باکلاس میخورند اما آنها که خودمانیتر و صمیمیتر هستند و به راحتی با همه دوست میشوند، شباهت بیشتری به دمپایی دارند. آدمهایی که با تو رودربایستی دارند و جلوی آنها آن طور که دلت میخواهد، راحت نیستی، مثل کفشی هستند که یک کمی هم به پای آدم تنگ باشد اما دوستان خوبی که در برابر آنها، خود واقعیات هستی، درست مثل یک دمپایی راحتی با تو مهربان هستند. اصلاً تا به حال فکر کردهاید که یک دمپایی چقدر بیشتر از یک کفش کاربرد دارد. دمپایی همه جا به درد میخورد اما کفش چی؟ و اصلاً نمیدانم چرا ما آدمها برای کفشهایمان بیشتر از دمپاییهایمان ارزش قائل هستیم. برای ما اصلاً مهم نیست که دمپاییهایمان چه شکلی و چه رنگی باشند. به راحتی به بازار میرویم و اولین دمپایی را که دیدیم، خریداری میکنیم اما وقتی میخاهیم یک کفش بخریم، از صبح تا غروب در بازار میگردیم و با دقت کفش مورد نظر را انتخاب میکنیم. در خرید کفش حتی شکل و رنگ و جنس آن برایمان اهمیت دارد اما هیچ اهمیتی برای دمپایی بیچاره قائل نیستمی. همه ما میدانیم که دمپایی بیشتر از کفش به دردمان میخودر اما هر وقت که میخواهیم به مهمانی، سینما، گردش یا تفریح برویم، به راحتی دمپاییهای بیچاره را گوشه خانه میاندازیم و کفشهای پرافاده و پررویمان را به همراه میبریم. دمپایی بیچاره هممه این صحنهها را میبیند و اعتراض نمیکند. دمپاییها به بیمعرفتی ما آدمها عادت کردهاند و به همین وضعیت رضایت دارند اما قبول کنید که ما هم خیلی با دمپاییهایمان مهربان نبودهایم و پس از مدت کوتاهی به راحتی آنها را دور انداختهایم. نکند که با نزدیکترین رفقایمان هم همین کار را کرده باشیم !!!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 12صفحه 22