مجله نوجوان 74 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 74 صفحه 31

خرده داستان های واقعی *وقتی کالیبر 38 فرمانده در مقابل شورشیان کالیفرنیا عمل نکرد ، او در حد مرگ خشمگین شد و از فرط عصبانیت دهانة کالیبر رادر دهانش گذاشت و با خشم تمام بر روی ماشه کوبید . شورشی ها نمی دانستند از خوشحالی چه کار کنند ، چون اسلحه ، این بار عمل کرده بود ! *رئیس هتلی در سوئیس دچار سانحه شد ، او موقع کار کردن با چرخ گوشت یکی از انگشتانش را از دست داد . این سانحه در ساعات کاری و در حین کار او رخ داده بود ولی ادارة بیمه نمی توانست صحت ماجرا را باور کند ، بنابراین مأمور را به هتل اعزام کرد . مأمور وظیفه شناس می خواست مطمئن شود چرخ گوشت هتل قابلیت از بین بردن یک انگشت را دارد یا نه . بنابراین دستش را در چرخ گوشت فرو کرد و انگشتش از دست داد . ادارة بیمه این بار صحت ماجرا را باور کرد و خسارت هر دو نفر را پرداخت ، البته این خسارت ها برای هیچکدام از آن ها انگشت نمی شود ! *در شیکاگو برف سنگینی باریده بود و مرد میانسالی یک ساعت از وقتش را به پارو کردن قطعه ای از خیابان اختصاص داد ، او می خواست ماشینش را در جایی که تمیز کرده بود ، پارک کند ولی وقتی سوار ماشین به خیابان برگشت ، با خانمی مواجه شد که با زرنگی تمام در حال پارک کردن ماشینش بود . البته شما نباید از دست آن خانم ناراحت بشوید ، چون مرد میانسال از فرط خشم ، اسلحه اش را بیرون کشید و او را کشت ! *نوجوان آمریکایی با سر و صورتی پر از زخم های خطرناک بود به بیمارستان مراجعه کرد . او از مرگ نجات پیدا کرد و وقتی پلیس آدرس یا نشانی ضاربان را خواست ، پسرک جواب داد : « هیچ ضاربی در کار نبود . فقط من کنار خط آهن منتظر بودم و می خواستم بدانم تا چه حد می توانم سرم را به یک قطار در حال حرکت نزدیک کنم . » آرزو رضوی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 74صفحه 31