آسمانی ها
علی بابا جانی
رسول شگفتی ها
حرف سنگریزه ها
مردها هر کدام با شکل و قیافه ای به پیامبر نگاه کردند ، محو چهرۀ مهربان و گیرای پیامبر بودند . کسانی که در وادی حضرموت برای خودشان برو و بیایی داشتند یکی از آن ریش سفیدان لب به سخن گشود . « ما آمده ایم این جا تا برایمان ثابت شود که تو پیامبر خدایی . »
از پیامبر حرفهایی شنیده بودند . به همین خاطر کنجکاوی شان چند برابر شده بود و می خواستند ببینند ، محمد چگونه پیامبری اش را برایشان ثابت می کند .
دیگری حرف مرد ریش سفید را تأیید کرد و گفت : « درست می گوید ما چگونه بدانیم که تو فرستادۀ خداوند هستی ؟ »
پیامبر خم شد و مشتی سنگریزه از زمین برداشت و رو به آن ها گرفت . مردی که می ترسید با خود گفت : « نکند پیامبر می خواهند سنگ ریزه ها را به سویمان پرت کند . »
دیگری به این فکر کرد که معنی این کار پیامبر چیست . سنگریزه ها چه ربطی به اثبات پیامبری دارد ؟ پیامبر همان طور که سنگریزه ها را در دست داشت ، گفت : « اینها شهادت می دهند که سنگریزه ها را در دست داشت ، گفت اینها شهادت می دهند که من رسول خدا هستم . »
ناگهان گوش سران و ریش سفیدان وادی حضرموت به صداهای ناآشنایی ، آشنا شد . سنگریزه ها به حرف آمدند نام خدا را بر زبان آوردند و بعد شهادت دادند که او رسول خداست .
بحارالانوار ، ج 17 ، ص 379
قرآن مجید
ضرب المثل های قرآنی
ناهید شهیدی
آدمی زاد شیر خام خورده است
هرگونه خطایی از آدمی سر تواند زد .
تمثیل :
آرزوهایی که دل در دیگ فکرت می پزد
چون نباشد خام ، شیر خام آدم خورده است .
نظیر :
و ما ابری نفس ان النفس الاماره بالسوء قرآن کریم ، سوره یوسف (12) آیه ی 53
و من خودستایی نکرده و نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمی دانم زیرا نفس اماره ، انسان را به کارهای زشت و ناروا ، سخت وا می دارد .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 96صفحه 34