فردای آن روز ، کارگران در نزدیکی اردوگاه ، جسد شیر را پید اکردند . همه هلهله کردند و جشن مفصلی برپا شد . اما هنوز یکی از شیرها زنده بود و همین مسئله وضعیت را از قبل هم وخیم تر می کرد .
شیم دوم قطعاً برای انتقام هم که شده بود ، پیدایش می شد . پترسون تصمیم گرفت از همان روش قبلی استفاده کند و شیر دوم را به دام بیندازد . این بار از دوستانش هم کمک گرفت . هر شب چندین مرد مسلح ، بالای درختها به انتظار شیر قاتل می نشستند اما به نظر می رسید او تصمیم ندارد به این زودی به اردوگاه نزدیک شود . شاید دست آنها را خوانده بود و نمی خواست به سرنوشت دوستش دچار شود .
اما او هم سرانجام به دام افتاد . دقیقاً سه هفته بعد از کشته شدن اولین شیر ، سر و کله ی شیر دوم هم پیدا شد . مردها بلافاصله به طرفش شلیک کردند و به او مجال فرار ندادند . شیر بعد از اینکه شش گلوله به بدنش اصابت کرد از پا در آمد و به زمین افتاد . پترسون و دوستانش موفق شده بودند .
شیرها هر دو نر و بی یال بودند آنها چنان فضای رعب آور و ترسناکی ایجاد کرده بودند که تا سالها بعد هر کسی به آن منطقه پا می گذاشت ، در موردشان صحبت می کرد . افسانه ی شیرهای قاتل دهان به دهان گشت و در سراسر کنیا و آفریقا پخش شد و آفریقاییها تحت تأثیر همین داستان ، به شدت از شیرهای بی یال وحشت دارند و فکر می کنند که گوشت انسان برای آنها بهترین غذا است .
شیرهای بی یال
اما آیاواقعاً برای شیرهای بی یال ، هیچ غذایی گوشت انسان نمی شود ؟
شیرهای بی یال « تساوو » ، جثه های بزرگی دارند و از شیرهای دیگر قوی تر هستند . جثه ی مهیب و نیروی بی اندازه شان به آنها این امکان را می دهد که بوفالوها را شکار کنند . بهترین غذای آنها هم بوفالوها هستند .
تحقیقات کاوشگران نشان می دهد که شیرهای تساوو بهتر از هر حیوان دیگری می توانند خود را با شرایط آب و هوایی اطرافشان تطبیق دهند . علت اینکه آنها یال ندارند هم دقیقاً همین است . یال ، گرما را در خود نگه می دارد و دمای بدن آنها را بالا می برد و آنها را در هوای گرم آفریقا دچار مشکل می کند . به همین دلیل ، یال شیرهای نر « تساوو » به درستی رشد نمی کند .
در این بین چند دانشمند ، یک گروه پژوهشی تشکیل دادند و به مطالعه ی اجساد دو شیر قاتل پرداختند تا علت علاقه ی دیوانه وار آنها به گوشت انسان را کشف کنند . موضوعی که توجه آنها را در همان ابتدای کار به خود جلب کرد ، مشکلی بود که هر دو شیر در دندانهایشان داشتند تعدادی از دندانهای آنها شکسته بود و وضعیت وخیمی داشت . گروه پژوهش بعد از چند روز مطالعه به این نتیجه رسید که آن دو شیر به خاطر وضعیت نامساعد دندانهایشان نمی توانستند از پس شکار حیواناتی مثل بوفالو بر بیایند به همین دلیل چاره ی دیگری جز شکار کارگران اردوگاه نداشته اند .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 99صفحه 7