جویبار خاطرات
روزی مشهدی علی که کارهای خرید خانه را انجام می داد رفته بود میوه بخرد . از انجیر نوبر تازه هم که در میوه فروشی بود ، دو کیلو خرید و به منزل آورد . امام تا پاکت انجیر را دستش دید فرمود : چقدر است ؟ مشهدی علی گفت : دو کیلو آقا ! امام فرمودند : بروید یک کیلو را پس بدهید . یک کیلو کافی است . مشهدی علی هر طوری بود یک کیلو را برد ، پس داد .
عزیزخواه
امام آن ایامی که در پاریس بودند ، با نصب بخاری در اتاق محل اقامتشان موافق نبودند و می گفتند در ایران خیلیها هستند که بخاری ندارند لذا اجازه ندادند در اتاقشان بخاری نصب کنند .
حجت الاسلام و المسلمین علی دوانی
همسر حضرت امام یک مقدار پارچه و پرده گرفته بودند تا مثلاً تعویضی در پرده ی اتاقها صورت دهند . حضرت امام به ایشان فرمودند شما که پسرهایت را داماد و دخترهایت را عروس کرده ای ، دیگر چه ضرورت دارد به اینکه این تعویضها صورت گیرد ؟ یعنی حضرت امام ، ضرورت هر چیزی را در نظر داشتند و تا این اندازه در هزینه ها تأمل به خرج می دادند و به قناعت پایبند بودند .
حجت الاسلام و المسملین محمدرضا رحمت
ای تبلور تاریخ
ای پیر ! ای تبلور تاریخ ! ای امام
ای صخره از صلابت قد قامت تو رام
ای از تو وامدار ، کران تا کران نور
ای تیغ شب شکار علی در نیام گور
ای سرو ، ای انا الحق منصور آفتاب
ای چرخش نگاه تو منشور آفتاب
برخیز بر فراز سر خلق نوحه گر
پرواز ده کبوتر دستانت ای پدر
گلخنده را به جوهره ی گل گره بزن
رفتی و دل کرانه ی طوفان آتش است
جانهای سوگوار نیستان آتش است
افلاک و عرشیان همه گریان و بی قرار
چشم یتیم و سفره ی بی نان در انتظار
برخیز و باز بر سر شیطان نهیب کش
کاخ ستمگران همه اندر لهیب کش
ای سرو! ای انا الحق منصور آفتاب
ای گردش نگاه تو منشور آفتاب
خواهم ز خمّ یاد تو دل بر سبو دهم
جان را میان اشک بصر شستشو دهم
غلامرضا رحمدل
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 99صفحه 9