سریال بلند میشود و حس میکند که برای دوازده شب متوالی وقت نازنین خود را به هدر داده است.
سوم اینکه اصلاً چه لزومی داشته است که راما قویدل داستان فیلم برتون را به این شکل بازآفرینی کند؟ چه نکتۀ جذاب و آموزندهای در داستان فیلم سویینی تاد وجود داشته است که ایرانیزه کردن آن بتواند دل بینندۀ ایرانی را به دست بیاورد؟ معمولاً در فیلمهای سینمای ایران و هند که سینماهایی خانوادگی و لطیف به حساب میآیند، یک حکم از پیش تعیین شده در قضاوت بینندگان نسبت به کاراکترهای خاص وجود دارد؛ بینندۀ ایرانی و هندی انتظار ندارد فردی که به عنوان پدر در سریال نقشآفرینی میکند، دست به قتل بزند یا به خانوادهاش خیانت کند. اینجور مسائل در فرهنگ سینمای غرب و به ویژه سینمای هالیوود جایگاه دارد ولی حتی در سینمای خانوادگی آن بلاد نیز چندان قابل پذیرش نیست. البته قویدل حتماً قصد داشته است که ظلم دستگاه قضایی رژیم ستمشاهی را به تصویر بکشد ولی هزاران پروندۀ واقعی از جنایات آن دوران موجود است که با استناد به آنها سریال قویدل میتوانست قویتر باشد. راما قویدل کارگردان کار بلدی است ولی او نیز این بار در دام متن نامناسب افتاده است و زحمات خود و گروه خود را ضایع کرده است.
بازی بازیگران سریال بسیار خوب است. کاراکتر مجید مظفری با اینکه
از لحاظ شخصیتپردازی در متن درست از آب در نیامده است، با بازی زیبای مظفری و زحمت او چیز قابل قبولی است. کوروش تهامی با درک مناسب شخصیت مربوط به کاراکترش و درک ویژگیهای گریم خود نقشش را بسیار مناسب و به جا بازی میکند. البته انتخاب سیروس گرجستانی به عنوان یک نقش منفی بدجنس کمی جای سؤال دارد زیرا پس از بازیهای او در سریالهای طنز، بینندگان ویژگیها و ریزهکاریهای بازی او را به خوبی به خاطر سپردهاند و به همین دلیل دیدن او حتی با آن گریم سنگین و چهرۀ متفاوت نمیتواند او را از کاراکتر از پیش ثبت شده در ذهن بینندۀ تلویزیون دور کند.
نقش مهدی پاکدل و عمار تفتی آنقدر از داستان دور است که حتی گاهی اوقات دیدن نام آنها در تیتراژ، بیننده را به تعجب وا میدارد. در بسیاری از قسمتهای سریال بیننده به کلی فراموش میکند که نقش این دو در سریال چیست. شاید تنها دلیل حضور آنها گوشزد کردن موقعیت سریال و پررنگ کردن جنبههای مناسبتی
آن باشد ولی
به طور کلی
بودن یا نبودن
آن دو هیچ
خللی در سریال
ایجاد نمیکند.
در میان همۀ
اتفاقات و بازیهای
مختلف در این
سریال، باید
گوشزد کرد که بازی مجتبی رجبی در نقش صدّیق اتفاق ویژهای به حساب میآید. او با درک صحیح از موقعیت این کاراکتر و با پرهیز از اغراق در نقشآفرینی و تیپ سازی موفق میشود به خوبی از عهدۀ کارش برآید. احتمالاً از این پس او را بیش از پیش در سریالهای جوان پسند و حتی فیلمهای سینمایی خواهیم دید.
سریال شب میگذرد ویژگیهای مثبت و منفی زیادی دارد که اگر کسی متوجه منبع اقتباس آن نباشد از این سریال لذت خواهد برد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 210صفحه 13