مجله نوجوان 18 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 18 صفحه 12

بیماری های مزمن نوجوانی وی کک خو کوچ این مطلب را کسانی بخوانند که زورشان را به خواهر کوچکشان میرسانند. البته خواندن راههای درمان را به خواهرهای کوچکهم توصیه میکنم. موضوع این هفته بر سر زور زیادی است. زوری که در بازوهای برادران بزرگتر جمع شده و چون مدام پسگردنی میخورند، متأسفانه برای کتک زدن افراد کمزور و کوچکتر خانواده مصرف می­شود. یادم میآید که یک بار وقتی در دوران نوجوانی خواهر کوچکم را به خاطر عوض کردن کانال تلویزیون کتک زدم و پدرم حسابی مرا گوشمالی داد، پدرم مرا صدا کرد و داستان بیماری «وی کک خو کوچ» یا ویروس کتک زدن خواهر کوچکتر را برایم تعریف کرد و من آنجا فهمیدم که این بیماری در خاندان شیمپال ارثی بوده است. ماجرا از آنجا آغاز می­شود که جناب «شیمپال بیستمیه» صالحب 15 فرزند می­شود؛ 14 دختر و 1 پسر. گویا متأسفانه پسر که «یکی پال دونه» (بر وزن یکی یک دونه) نام داشته، فرزند ارشد خانواده بوده و زورش به همه میرسیده است و با کوچکترین خلاقی با چماق، خدمت خواهرهای بیچاره میرسیده و آنها را از تمام حقوق شیمپالی خود محروم میکرده است. پدرم تعریف کرد که مثلاً یک روز یکی از خواهرها اشتباهی بچه شتری را که مادر برای زنگ تفریح «یکی پال دونه» پخته بوده، در کیفش میگذارد و به مدرسه میبرد و آنجا به اتفاق دوستانش نوش جان میکند اما بعد از آمدن به خانه چنان کتکی از «یکی پال دونه» میخورد که تا یک هفته روزی 200 بار در دفتر ریاضیاش در جواب 2+2 مینوشته: بچه شتر. و یا در دفتر انشاء برای موضوع پول بهتر است یا ثروت، 50 صفحه راجع به برتری «یکی پال دونه» نسبت به بچه شتر مینوشته است. خلاصه کار به دوا و حکیم میکشد و تازه مدتی نمیگذرد که تمام دختران خانواده به خاطر زورگوییهای پسر ارشد، مریض میشوند و به ناچار جناب «شیمپال بیستمیه» وارد میدان می­شود و با استخوان دایناسور میزند یک درس حسابی به «یکی پال دونه» میدهد. طوری که نقل کردهاند او بعد از این تنبیه به مدت 6 ماه به جای راه رفتن، روی زمین میخزیده است. نشانههای بیماری: مبتلایان به این بیماری معمولاً پسر هستند و خیلی کم پیش میآید که دخترها به این بیماری مبتلا شوند. بیمار خیال میکند که خیلی زور دارد و برای همین جوگیر شده مدام زور میگوید. مثلاً نصف شب میخواهد تلویزیون تماشا کند و یا موقع پخش فیلم سینمایی میزند یک شبکه بیربط و برای لجبازی هم که شده فیلمی درباره پرورش کدو نگاه میکند. عاشق بدنسازی است و فکر میکند هیکل میکلش میزان است، درحالی که از بلندکردن یک قورباغه عاجز است و فقط بلد است شبیه شیر کچل شده نعره بزند. راههای درمان: الف) درمانهای سنتی: 1- روزی 65 تغار ماست آبکی بدهید بریزد توی حلقوم بیخاصیتش. 2- هر شب قبل از خواب، جوشانده سیب زمینی و برگ چغندر را به اندازهای که خفهاش کند بریزید توی حلق بیخاصیتش. 3- اگر آنقدر تمیز هست که هر شب مسواک بزند، جای خمیر دندان و پماد سوختگی را عوض کنید که حالش جا بیاید. یادتان باشد آن شب خودتان مسواک نزنید. ب) درمانهای علمی و جدید: 1- او را شیر کنید که واقعاٌ پرزور است و میتواند یک تنه، 10 نفر را بزند. آنوقت بفرستیدش نانوایی. وقتی برگردد آدم شده. 2- سعی کنید با آرامش فراوان چند نفری بزنید با کفگیر و ملاقه و قابلمه درب و داغانش کنید. ج) راههای فرهنگی: 1- با او گفتگو نکرده از راههای غیرفرهنگی بالا استفاده کنید. 2- برای فیلمی نمایش دهید که در آن «آدم بده» از بالای کوه میافتد و له و لورده می­شود. آنوقت از او بخواهید که با شما به کوه بیاید. اگر نیامد که آدم شده اگر آمد ... باقیش دیگر با خودتان. موفق باشید! پروفوسور شیمپال فوق تخصص کتک

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 18صفحه 12