دیدار دوست
دوست
سنجد به من حسودی میکند
.
«سنجد» را که میشناسید؟ «دوست جون» را چطور؟
دوست دارید که با دوست جون یا همان خانم نگار استخر
کمی حرف بزنیم؟ پس برویم سراغ خانم استخر که در
دانشگاه هم در رشته زبان انگلیسی درس خوانده، هم دکور
و طراحی صحنه، دوست جون سنجد فوق لیسانی است
و حالا هم برنامههایی برای کودکان و نوجوانان میسازد.
سنجد چطور به دنیا آمد؟
عید 10 سال پیش برنامهای ساخته شد به اسم «گل
اومد، بهار اومد». در یک قسمت از این برنامه، عروسکی
بود، کوچکتر از سنجد، خیلی کوچکتر. این عروسک خبرنگار
بود و با بچهها مصاحبه میکرد.
بعد به پیشنهاد آقای کارگردان (آقای امیر فیضی) قرار
شد یک شخصیت عروسکی بسازیم که باز هم خبرنگار
باشد. من هم نقاشی چهره سنجد را کشیدم. صدایی هم
در ذهنم برای سنجد پیدا کردم و سنجد درست شد.
بچهها شما را هم کنار سنجد میدیدند، این
پیشنهاد چه کسی بود؟
اول قرار نبود من هم کنار
سنجد دیده بشوم و چند قسمت
از برنامه هم طوری ضبط شد
که فقط سنجد جلوی دوربین
بود و من فقط صدای
سنجد بودم. بعد آقای
فیضی دید بازیهایی که
سنجد در پشت صحنه
میکند ، جالب است و
پیشنهاد کرد که برنامهها با
حضور من فیلمبرداری شود.
من هم تا آن وقت جلو دوربین نرفته بودم و میترسیدم.
آقای فیضی گفت برنامه را ضبط میکنیم، بعد اگر دوست
نداشتی آن را حذف میکنیم. فیلمبراداری که انجام شد
دیدیم این جوری خیلی خوب است. به همین خاطر
برنامههایی را که تا آن وقت ضبط شده بود، حذف کردیم
و بچهها از همان اول مرا کنار سنجد دیدند.
صحبت شما و سنجد از قبل نوشته میشد؟
نه، ما اصلاً متن نداشتیم، فقط موضوع و چهارچوب
کار نوشته میشد که مثلاً میخواهیم دربارۀ یوزپلنگ ایرانی
یا محیط زیست صحبت کنیم. بعد من و آقای فیضی
صحنه به صحنه با هم حرف میزدیم که قرار است چه
اتفاقی بیفتد و چه بگوییم.
همانطور که گفتید، در بعضی از برنامههای
سنجد، دربارۀ محیطزیست صحبت میکردید،
چطور شد به فکر این موضوع افتادید؟
راستش من قبلاً از این جور موضوعها خوشم
نمیآمد، فکر میکردم خودم خیلی آشغالساز نیستم
و جز این که اصولی را رعایت کنم تا محیط آلوده
نشود، کاری نمیتوانم بکنم؛ اما وقتی که
رفتم و خیلی چیزها را دیدم، تازه فهمیدم
مساءله محیط زیست یعنی چه؟
مثلاً از دریای خزر دیدن کردیم
که ساحلش پر از آشغال پلاستیک
بود. آنجا بعضی از ماهیها میمردند،
چون پلاستیک توی گلویشان گیر
میکرد.
جنگلهایی را دیدیم که داشتند از
بین میرفتند و کمکم به دشت تبدیل میشدند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 28صفحه 22