مجله کودک 28 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 28 صفحه 22

دیدار دوست دوست سنجد به من حسودی می­کند . «سنجد» را که می­شناسید؟ «دوست جون» را چطور؟ دوست دارید که با دوست جون یا همان خانم نگار استخر کمی حرف بزنیم؟ پس برویم سراغ خانم استخر که در دانشگاه هم در رشته زبان انگلیسی درس خوانده، هم دکور و طراحی صحنه، دوست جون سنجد فوق لیسانی است و حالا هم برنامه­هایی برای کودکان و نوجوانان می­سازد. سنجد چطور به دنیا آمد؟ عید 10 سال پیش برنامه­ای ساخته شد به اسم «گل اومد، بهار اومد». در یک قسمت از این برنامه، عروسکی بود، کوچکتر از سنجد، خیلی کوچکتر. این عروسک خبرنگار بود و با بچه­ها مصاحبه می­کرد. بعد به پیشنهاد آقای کارگردان (آقای امیر فیضی) قرار شد یک شخصیت عروسکی بسازیم که باز هم خبرنگار باشد. من هم نقاشی چهره سنجد را کشیدم. صدایی هم در ذهنم برای سنجد پیدا کردم و سنجد درست شد. بچه­ها شما را هم کنار سنجد می­دیدند، این پیشنهاد چه کسی بود؟ اول قرار نبود من هم کنار سنجد دیده بشوم و چند قسمت از برنامه هم طوری ضبط شد که فقط سنجد جلوی دوربین بود و من فقط صدای سنجد بودم. بعد آقای فیضی دید بازی­هایی که سنجد در پشت صحنه می­کند ، جالب است و پیشنهاد کرد که برنامه­ها با حضور من فیلم­برداری شود. من هم تا آن وقت جلو دوربین نرفته بودم و می­ترسیدم. آقای فیضی گفت برنامه را ضبط می­کنیم، بعد اگر دوست نداشتی آن را حذف می­کنیم. فیلم­براداری که انجام شد دیدیم این جوری خیلی خوب است. به همین خاطر برنامه­هایی را که تا آن وقت ضبط شده بود، حذف کردیم و بچه­ها از همان اول مرا کنار سنجد دیدند. صحبت شما و سنجد از قبل نوشته می­شد؟ نه، ما اصلاً متن نداشتیم، فقط موضوع و چهارچوب کار نوشته می­شد که مثلاً می­خواهیم دربارۀ یوزپلنگ ایرانی یا محیط زیست صحبت کنیم. بعد من و آقای فیضی صحنه به صحنه با هم حرف می­زدیم که قرار است چه اتفاقی بیفتد و چه بگوییم. همان­طور که گفتید، در بعضی از برنامه­های سنجد، دربارۀ محیط­زیست صحبت می­کردید، چطور شد به فکر این موضوع افتادید؟ راستش من قبلاً از این جور موضوع­ها خوشم نمی­آمد، فکر می­کردم خودم خیلی آشغال­ساز نیستم و جز این که اصولی را رعایت کنم تا محیط آلوده نشود، کاری نمی­توانم بکنم؛ اما وقتی که رفتم و خیلی چیزها را دیدم، تازه فهمیدم مساءله محیط زیست یعنی چه؟ مثلاً از دریای خزر دیدن کردیم که ساحلش پر از آشغال پلاستیک بود. آنجا بعضی از ماهی­ها می­مردند، چون پلاستیک توی گلویشان گیر می­کرد. جنگلهایی را دیدیم که داشتند از بین می­رفتند و کم­کم به دشت تبدیل می­شدند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 28صفحه 22