شما زیاد سفر کردهاید، تا حالا شده به یک
منطقه خیلی جالب بروید، جایی که دیگران نرفته باشند؟
بله، من به خاطر سنجد، خیلی جاها رفتهام. یکی از
این جاها، منطقهای بود در استان فارس. این منطقه
در اختیار پتروشیمی بود؛ دشت بزرگی که ایل قشقایی
در آنجا سکونت داشت. آنجا نه از تیر چراغ برق خبری
بود، نه از ماشین و نه از جاده.
. سنجد چقدر به کودکیهای شما ارتباط دارد؟
همهاش کودکی من است. من فکر میکنم وقتی
به جای سنجد حرف میزنم، سنجد نیستم، سنجد آدمی
مستقل است آدمی که برخوردش و نظرش ممکن است
شبیه من باشد یا نه.
. فکر میکنید بچهها هم سنجد را از شما
مستقل میدانند؟
بله، آنها وقتی مقابل سنجد قرار میگیرند، با این
که مرا میبینند که به جای او حرف میزنم؛ اما همیشه
با او حرف میزنند و از او جواب میخواهند، نه از من.
. خانم استخر! از شغلتان راضی هستید؟
بله، با این که کارم واقعاً سخت است، از کارم
راضیام.
. با غمها چطور؟ کنار
میآیید؟
غمها هم بخشی از زندگی ما
هستند. اگر یک چیزهایی
ناخوشایندند و من نمیتوانم برای
آنها راه حلی پیدا کنم، باید حفظشان
کنم؛ چون بخشی از زندگی منند،
منتها باید طوری با آنها برخورد کنم
که کمتر آزار ببینم.
. شما چطور آرامش پیدا
میکنید؟
من فکر میکنم که از
سادهترین چیزها میشود به آرامش
رسید و خودم از آن آدمهایی هستم که مثلاً صبحها از
صاف کردن یک ملافه خشنود میشوم و حتی این که
میتوانم این کار را به خوبی انجام بدهم، شادی میکنم.
. عروسکی با شما صحبت میکند که خود
شمایید. شما این صحبت کردن با خودتان را
چطور میبینید؟
وقتی سنجد چیزی میگوید، من سعی نمیکنم
به جای او صحبت کنم یا حتی بهجای او فکر کنم. من
هم ممکن است از حرف او تعجب کنم. جواب سنجد،
جواب یک نفر دیگر است که از درون من، به من
بر میگردد.
تا به حال با سنجد مشکل پیدا کردهاید؟
مثلاً رقابت یا حسادت؟
من به او حسودی نمیکنم؛ ولی او به من
حسودی میکند! من تازه خوشحال هم هستم که او
هست، چرا که با تکیه به حضور او، اعتماد به نفس پیدا
میکنم؛ اما او ممکن است فکر کند که من مانعش هستم
یا نیرویی بالاتر از او هستم...
. شده است که سنجد با شما قهر کند؟
نه، من و سنجد از همدیگر راضی هستیم.
با تشکر از آقای امیر فیضی (تهیه کننده و کارگردان
مجموعه سنجد) که عکسهای پشت صحنه را در اختیار
نشریه دوست قرار دادند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 28صفحه 23