سخنرانی
زمان: 1 دی 1357 / 21 محرّم 1399
مکان: فرانسه، نوفل لوشاتو
موضوع: تکلیف ملت در پناه دادن به سربازان فراری و کمک به اعتصاب کنندگان ـ فرهنگ استعماری سلسله پهلوی
حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
توصیه به مردم دربارۀ سربازان فراری
به طور استثنا امشب چند کلمه ای گفتند من صحبت کنم، ولی وقتهای دیگر همان روز یکشنبه خدمت می رسیم. ما که اعلام کردیم که دولت ایران غیر رسمی است و مخالف با قوانین است، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسی است، بنابراین کلیۀ چیزهایی که مربوط به دولت و برای اعانت دولت است، باید مردم از آن اجتناب کنند. و ما به سربازها گفتیم که ـ دستور دادیم که ـ فرار کنند برای اینکه خدمت در این دستگاه خدمت به ظلم است، و آنها هم بسیاری شان فرار کردند؛ لکن بعض مشکلات پیدا شده است. اینها بسیاری شان فقیرند و مکان هم ندارند از باب اینکه اگر بخواهند در مکانهای خودشان بروند مورد تجاوز دولت واقع می شوند و آنها را می گیرند، از این جهت آنها نمی توانند در منازل خودشان بروند؛ مردم در هر جا که هستند مکلفند به اینکه اینها را پناه بدهند؛ هم مخارجشان را بدهند و هم منزلی محقر برای اینها، به طوری که معلوم نشود که اینها کجا هستند، مردم مکلفند که این کار را بکنند.
و ما هم بابت وجوه شرعیه قبول داریم چیزی که همراهی به اینها می شود. این یک مسئله است که مهم است و لازم است که مردم اقدام کنند. این بیچاره ها از سربازخانه ها بیرون رفتند و الآن مکان ندارند، و باید این کار بشود.
لزوم حمایت مردم از اعتصاب کارکنان صنعت نفت
مطلبی دیگر راجع به کارمندهای شرکت نفت است. اینها هم از کار کنار رفتند، بسیاری شان هم استعفا کرده اند. و اینها محتاج به اعانت هستند؛ و مِنْ جمله مشکلشان قضیۀ خانه است که دولت ـ دولت غاصب ـ خانه را، خانه هایی که اینها دارند، یا از آنها گرفته یا تهدیدشان کرده است به اینکه خانه هایتان را از شما می گیریم، برای اینکه اینها نفت را بیرون نیاوردند که به اربابها بدهند. حالا اینطور تهدید کرده اند آنها را که اگر نیایند سرِ کار، خانه هایشان را از آنها بگیرند. بنابراین آنها، هم احتیاج به کمک مکانی دارند و هم برای اعاشه شان احتیاج دارند؛ این هم باز باید مردم و متمکنین، و مردم باید این کار را انجام بدهند. به آنها منزل بدهند و از آنها پذیرایی بکنند و مخارج آنها را هم بدهند. و ما باز بابت وجوه شرعیه قبول داریم و مجاز هستند که این کار را بکنند. و کلیۀ کارهایی که برای دولتْ اعانتِ به دولت است، از باب اینکه این دولتْ دولتِ غاصب است و ظالم است، برای مردم جایز نیست که کمک کنند به این دولت. مالیاتها کمک است به دولت و جایز نیست که به اینها بدهند؛ حتی الامکان باید خودداری کنند از دادن مالیات. از اعانت کردن و هر چیزی که اعانت به این دولت است باید مردم از آن خودداری بکنند.
رد تبلیغات سوء در مورد اقلیتهای مذهبی
و ما چون تبلیغات زیاد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبتهایمان جواب داده ایم، لکن باز آنها تبلیغاتشان سر جای خودش هست؛ و در روزنامه ها، چه روزنامه های اینها ـ بعضی روزنامه هایی که در اینجاها هست ـ و چه تبلیغات دیگری در اطراف جاهای دیگر و روزنامه های خودشان، آنهایی که روزنامه های سازمانی هستند،
در خود ایران هست، تبلیغاتی هست مِنْ جمله راجع به اقلیتهای مذهبی که اینها تبلیغ کرده اند به اینکه اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، یهودیها را چه خواهند کرد، نصارا را چه خواهند کرد، زرتشتیها را چه خواهند کرد، اینها را خواهند قتل عام کرد، چه! این حرف بسیار غلط است. و حکومت اسلامی اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود، ما این یهودیها هم که از ایران رفتند و بازی شان دادند و رفتند به اسرائیل، و الآن گرفتارند در آنجا، با دست این یهودیها و اسرائیلیهایی که از امریکا آمده اند یا از دولتهای دیگر رفته اند آنجا، این دسته های یهودی که اینها آنجا بردند و اینها هم به خیالاتی رفتند آنجا، الآن آنطوری که می گویند بسیار در سختی هستند، ما اگر ان شاءالله یک دولت عادلی تأسیس شد، آنها را دعوت می کنیم؛ یهودیهایی که مملکتشان ایران بوده است دعوت می کنیم که به وطن خودشان برگردند و با آنها کمال خوش رفتاری را دولت اسلامی می کند. اسلام نیامده است که بشر را تحت مضیقه قرار بدهد. اسلام یک قوانینی است که تمام اقشار بشر را برای آن احترامات قائل است. البته یک استثناهایی هست که آنهایی که شلوغ کارند، آنهایی که خرابکارند، برای آنها هیچ کس یک ـ عرض می کنم که ـ تساهلی قائل نیست؛ و اما مثل یهود که اهل ذمه هستند، و تمام اهل کتاب ـ نصارا، زرتشتیها ـ همۀ اینها در مملکت اسلامی با ـ عرض می کنم که ـ رفاه و با احترام، آنجا توقف می کنند. و اینکه گفته شده است که اگر یک حکومت اسلامی تأسیس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اینها تبلیغاتی است که برای نگهداری شاه و برای به هم زدن این نهضت این تبلیغات می شود و این تبلیغاتْ غلط است.
حکومت اسلامی مخالف تجدد نیست
یا مثلاً تبلیغ شده است به اینکه اگر حکومت اسلامی تأسیس بشود، دیگر تمام این مؤسسه هایی که بوی تجدد از آنها می آید، اینها همه به کنار باید بروند. حتی در آن اوایل امر یکوقت شاه گفته بود که این روحانیون می گویند که ما اصلاً سوار طیاره و اتومبیل نمی شویم، ما می خواهیم سوار الاغ بشویم! می خواهیم مثل زمان سابق که سوار الاغ
می شدند، ما می خواهیم سوار الاغ بشویم! و حالا هم همین حرفها را با کم و زیادش می زنند که روحانیون می خواهند مملکت را برگردانند به عهد کذا. خیر، مسئله غلط است. روحانیون می خواهند مملکت را یک مملکت مستقل آزاد متمدنی کنند؛ نه آن تمدنی که در اصطلاح شاه است و نه آن آزادی که در کتاب شاه است و در اصطلاح شاه است که مردم را فوج فوج می کشند برای اینکه یک صدا می کنند مع ذلک اسمش را آزادی می گذارند!
در اسلام، تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهایی که فساد اخلاق بیاورند، فساد عفت بیاورند. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با مصالح ملت بوده است، آنها را نفی کرده. آنهایی که موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات کرده است. ما الآن این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر ـ در ممالک پیشرفته ـ از آنها استفاده های صحیح می شود، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکتهای شبیه به مملکت ما، استفاده هایی که از اینها می شود استفاده های فاسد می شود؛ مثلاً سینما. ممکن است که کسی در سینما نمایشهایی که می دهد نمایشهای اخلاقی باشد، نمایشهای آموزنده باشد، که این را هیچ کس منع نکرده؛ و اما سینمایی که برای فساد اخلاق جوانهای ماست، و اگر چند روز جوانهای ما در این سینماهایی که در این عصرْ متعارَف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا فاسد بیرون می آید، دیگر به درد نمی خورد... و اینها می خواهند همین بشود. یعنی تمام برنامه هایی که اینها درست کرده اند، برنامه های فرهنگی، برنامه های هنری، هرچه درست کرده اند استعماری است. می خواهند اینها جوانهای ما را یک جوانهایی بار بیاورند که به درد آنها بخورند، نه به درد مملکت خودشان بخورند؛ یا فاسد بشوند، یک عضو فاسدی بشوند. اگر یک مدتی این جوانها در این مراکز فسادی که اینها درست کرده اند و در اختیار جوانها گذاشته اند... .
توطئه برای هدر دادن نیروی جوان
آن قدری که مراکز فساد در تهران ـ الآن بیشتر از کتابخانه است، بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است ـ برای این است که می خواهند این جوانها به طرق مختلفه...
بیکاره و بیعار بار بیایند؛ دیگر در مقابل این استفاده جوهای خارجی نتوانند کاری [بکنند]؛ یعنی بی تفاوت باشند نسبت به آنها. این جوانهایی که تریاکی بار آمده اند، هروئینی بار آمده اند، شارب الخمر هستند، قمارباز شده اند ـ عرض بکنم ـ در مراکز فساد و فحشا رفتند، اینها دیگر همان عیاشیها را تمام مقاصد خودشان می دانند و عالم هرچه بشود، آنها بی تفاوتند نسبت به آنها. و آنها می خواهند که این نسل جوانی که ممکن است یک ثروت بزرگی برای یک مملکت باشد و این مملکت را جلو ببرد، این نسل جوان را کاری بکنند که به عقب برگردد، یعنی چیزی بشود بیفایده؛ یک امر بیفایده ای، یک ثروت بیفایده ای برای مملکت بشود. این یکی از کارهایشان است که می کنند.
فرهنگ استعماری شاه
یا مثلاً این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها درست کرده اند، از دانشگاه گرفته تا پایین، اینها باز استعماری است. و اینها بچه های ما را که می خواهند تربیت کنند، یک تربیت صحیح نمی کنند: یعنی اولاً یک حد معین دارد که از این حد معین نمی گذارند بالاتر اینها بروند؛ و ثانیاً وسایل متعدده درست می کنند، موانع متعدده درست می کنند برای اینکه اینها عقب بمانند. برای اینکه دانشگاه اگر یک دانشگاه صحیح مستقلی که ماها می خواهیم باشد، از این دانشگاه رجال بزرگ بیرون می آید، از اینها رجالی بیرون می آید که بعد در مقابل آنهایی که می خواهند تعدی به مملکت ما بکنند و همۀ مخازن ما را ببرند، در مقابل آنها می ایستند. و آنها چون نمی خواهند یک همچو چیزی بشود، اینها را آنطور بار می آورند. و اگر توانستند غربزده آنها را بار می آورند؛ یعنی طوری می کنند، طوری این مسائل غرب را برای آنها طرح می کنند، طوری آنها را تحت تأثیر قرار می دهند که اینها از خودشان بکلی بیخود می شوند و پیوستۀ به آنها می شوند، یعنی عمال آنها می شوند. فرض کنید که اگر چنانچه این نحو تربیت باشد، بعد از چند وقت دیگر ـ تا حالا هم همین طورها بوده ـ اگر یک رجالی داشتیم که اینها می خواستند یک کاری بکنند کارهایی می کردند که به نفع آنها بوده، نه کارهایی می کردند که به نفع خودشان
باشد؛ برای اینکه اینها به طوری محو شده اند در آن تربیت و تعلیم خارجیها، و به طوری اینها را در نظر اینها بزرگ کرده اند که دیگر همۀ مآثر خودشان و همۀ چیزهایی که مربوط به خودشان است، همۀ اینها را فراموش می کنند و توجهشان به خودشان از بین می رود و متوجه به غرب می شوند و هرچه مربوط به آنهاست به آن توجه می کنند.
اسلام، مخالف نفوذِ بیگانگان
اسلام می خواهد که هیچ یک از افراد این مملکت اسلامی پیوستۀ به غیر نباشد، تحت نفوذ غیر نباشد. حکومت اسلامی اگر چنانچه تأسیس بشود نمی خواهد که آثار تمدن را از بین ببرد، با دانشگاه مخالف نیست، با علم مخالف نیست. قرآن پُر این است که تفسیرِ، تأویلِ علم را از آن تعریف می کند و ـ عرض می کنم که ـ احادیث ما از علم آنقدر تعریف می کنند، از عالم آنقدر تعریف می کنند، آن وقت ما بگوییم که با علم مخالفند! خیر، با این نحو علمی که شما دارید ما مخالفیم؛ با این نحو تربیت و تعلیمی که شماها می خواهید ما را تربیت کنید، با این ما مخالفیم؛ با آن مظاهر تمدن که بچه های ما را فاسد می کند، بچه های ما را عقب مانده نگه می دارد، ما با آن مخالفیم؛ نه اینکه ما مخالفیم با اصل تمدن و می خواهیم مردم را برگردانیم به زمان کذا. اینها می خواهند مردم را نگذارند ترقی بکنند. برنامۀ اینها این است که به این نحو رفتار کنند که بچه های ما ترقی نکنند؛ و دلیلش این است که بعد از هفتاد سال که ما مدرسه داشتیم و بیش از سی سال که دانشگاه داریم، حالا هم اگر چنانچه یک کسی مریض [دارد] مریض خودش را برمی دارد می رود اروپا یا می رود امریکا، آنجا معالجه بکند! ما اگر چنانچه یک دانشگاه مستقلی داشتیم، خوب در دانشگاههای ما بعد از سی سال باید طبیبها و ـ نمی دانم ـ همۀ [بیمارستانها] مجهز باشد و ما بتوانیم مریضهای خودمان را مداوا کنیم. این دلیل بر این است که ما نداریم یک چیزی. در زمان ایشان که همۀ چیزها از دست ما رفته است. یک اسفالت می خواهند اینها درست کنند، می روند یک شرکت خارجی می آورند؛ یک سد
می خواهند درست کنند، یک شرکت خارجی می آورند. اگر چنانچه ما خودمان داشتیم، اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود که دیگر محتاج به این نبودیم که یک اسفالت را حتی خودشان نتوانند درست کنند یا ـ عرض بکنم ـ یک سد را خودشان نتوانند درست کنند. یک برنامۀ آبیاری نداشته باشند، یک برنامۀ برق صحیح نداشته باشند، یک برنامۀ آب صحیح نداشته باشند. هیچی ندارند. اگر ایشان الآن هم برود، یک مملکتی تحویل ما می دهد که این مملکت سی سال محتاج به این است که زحمت به آن بشود تا به درجۀ اولش برسد؛ تا به آنجا برسد که زراعتش یک زراعت صحیح بشود. تمام زراعت ما را از بین برده اند و همۀ جهاتی که ما داشتیم از بین برده اند، و حالا محتاج به این است که از سر درست کنند. همۀ ادارات ما را فاسد کردند. این باید از سر درست بشود؛ نه اینکه «از سر درست بشود» [یعنی] ما بخواهیم بگوییم که اجزای ادارات باید بروند؛ خیر اجزای ادارات خوب هستند، اینها نمی گذارند کار بکنند؛ اینها مانع هستند از اینکه ادارات ما درست کار بکنند و الاّ ادارات ما مردمش مردم همین مملکت هستند؛ الاّ یک دسته استفاده جویی که مربوط و پیوسته به دولت است یا پیوسته به خارج است، مابقی شان ملت ما هستند و با کمال خوبی با آنها رفتار می شود، با کمال صفا با آنها رفتار می شود. همه سرِ کار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر که همه چیزشان به باد فنا رفته است با آنها رفتار خواهد شد.
مقصود این است که این تبلیغات سوئی که در روزنامه های اینجا، در روزنامه های سایر ممالک دیگری که در اینجا هست، یا در خود ایران به وسایل مختلف تبلیغ می کنند، همۀ اینها برای این است که، تمام نظر خارجیها این است که این شاه را نگه دارند، همۀ استفاده ها را ببرند. می بینند بهتر از اینها شخصی که از این نوکریِ حسابی بکند، بهتر از این ندارند! از این جهت می خواهند این را نگهش دارند. و باید ایران و ایرانی جدیت کند که این بساط برچیده بشود و یک بساط صحیح سالمی بیاید و خودشان مملکت خودشان را اداره کنند. ان شاءالله خداوند همۀ شما را توفیق بدهد. موفق باشید. [آمین حضار].