فعالیت در تبعید
در هر صورت من گوارا نیست برایم، هر چه فکر کردم گوارا بشود برایم اینجا، در صورتی که دوستان هم دارند می روند، در صورتی که برادران دینی ما را اینطور دارند می فرستند، در صورتی که ـ اینطوری که به من گفتند، اینطوری که به من گفتند ـ در مدتها پیش که یهودیها را بنا بود از بغداد بیرون کنند، شش ماه مهلت دادند و یک جلسه ای درست کردند، هیأتی درست کردند که اموال اینها را به طور عادلانه بخرند و به آنها بدهند و بروند و با شما آقایان و با ملت شیعه در اینجا ـ ایرانی ها ـ اینطور رفتار کردند و من ناگوار است برایم که در یک همچو مملکتی که با ... اینطور رفتار می کنند، با مجاورین قبور ائمه ـ علیهم السلام ـ اینطور عمل می کنند، من دیگر برایم گوارا نیست ماندن اینجا. بنابراین من فردا تذکره ها را می فرستم و از آنها تقاضا می کنم به اینکه اجازه بدهند ما برویم به لبنان بلکه در آنجا ان شاءالله همان طوری که شهیدیْن ـ علیهماالرحمه ـ فائز شدند به شهادت بلکه ـ ان شاءالله خداوند...
شما آقایان هم در هر جا که باشید البته ... عندالله ... با قوّت قلب در هر جا هستیم و هستید مهیا باشید برای اینکه هر ناگواری که بر شما
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 491 وارد می شود از ناحیۀ اشخاصی که هستند ـ چه در ایران چه در اینجا ـّ تحمل کنید و برای اسلام خدمت کنید و خیال نکنید به اینکه اینطور مطالب به ضرر شماست؛ نخیر به نفع شماست؛ هم عندالله تعالی و هم انعکاسش در عالم که با ما در ایران آن جور رفتار می کنند، در عراق آن جور رفتار می کنند و وضع یک دسته شیعه در عراق آنطور است و در ایران آنطور است.(794)
6 / 9 / 50
* * *
به وسیلۀ سازمان امنیت نجف این کاغذ را ابلاغ کردند. من کاغذ را گرفتم گذاشتم کنار؛ جواب ندادم به آنها لکن کار خودم را ادامه دادم. تا از یک سال به این طرف که کارها و فعالیتها زیاد شد، و علاوه بر اعلامیه ها و فعالیات دیگر مصاحباتی هم با بعضی روزنامه های خارجه مثل لوموند و اینها شد، آنها تعقیبشان زیاد شد. رئیس «امن عام» آمد پیش من، خودش آمد، آن باز تقاضایش همین معنا بود که یکوقت حرفش می شد که شما هر فعالیتی می خواهید، بکنید لکن مصاحبه نکنید. ما هم به اصل مصاحبه خیلی عادت نکرده بودیم به آن. به این جوابی ندادیم لکن یک مصاحبۀ دیگری شد، یعنی از فرانسه هم آمدند و مصاحبه کردند. از فرانسه هم آمدند و با آنها هم مصاحبه شد ولو اینکه اینها آنها را گرفتند. بعد که از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از آن، تشدید کردند راجع به این معنی که شما در اینجا ـ به تعبیر آنها ـ منزل خودتان است، هر جوری می خواهید باشید لکن فعالیت سیاسی نکنید. روحانی خوب است که همان ـ محصَل حرفشان این بود که ـ درس بگوید و مسأله بگوید. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست؛ اسلام مثل جاهای دیگر نیست، مثل مذاهب
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 492 دیگر نیست که ذکر و دعا باشد. اسلام سیاستش با سایر احکامش با هم هستند، و من دخالت سیاسی می کنم. و من، هم اعلامیه می دهم و هم در ضبطْ حرفهایم را ضبط می کنم و هم اگر مقتضی شد در منبر صحبتهایم را می کنم؛ و این یک تکلیفی است شرعی برای من. گفتند که آخر ما یک تعهداتی با دولت ایران داریم، با آن تعهدات نمی شود این کارها. گفتم خوب، من هم ـ قریب به این معنی ـ یک تعهداتی با اسلام دارم و با ملت ایران، من هم نمی توانم که از تعهداتم دست بردارم. منتهی شد به اینکه آنها گفتند که نه، نباید بشود و ما گفتیم باید بشود. و آنها ما را محصور کردند در منزل. البته نه اینکه بگویند شما نیا بیرون؛ کسی را نمی گذاشتند [بیاید]، ایرانی هایی که از بیرون می آمدند، اینها را مانع شدند. یک روز هم طلبه ها را مانع شدند الاّ یکی دو سه نفر. من بیرون نیامدم از منزل. بیرون که نیامدم، خوب در ایران یک چیزهایی شد، و فلان. من دیدم که خوب، ما بخواهیم اینجا توی منزل بمانیم و کاری نکنیم و بگوییم ما هم درس می خوانیم و ... این مخالف با وضع ماست.(795)
21 / 7 / 57
* * *
سؤال: [سالهای عمر خود را که دور از ایران بودید چگونه گذراندید؟]
جواب: مدتی در ترکیه تبعید بودم ـ حدود یک سال ـ و بعد به نجف تبعید شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلاً هم آمده ام اینجا. در این مدت علاوه بر تدریس مسائل مذهبی، هر چند گاهی مردم را از جنایات شاه به وسیلۀ پیام و با سخنرانی آگاه می کردم. من در این مدت یک لحظه ساکت نبوده ام.(796)
7 / 10 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 493