قیام همگانی
امروز شاه و نظام سلطنتی بیش از هر زمان دیگری متزلزل است. شاه برای حفظ خود یا سلطنت خاندانش حاضر به همه گونه عقب نشینی شده است اما ملت ما طی تظاهرات مداوم چند میلیون نفری و دادن هزارها تلفات، مخالفت قاطع خود را با نظام کنونی اعلام کرده است. ملت ما قیام کرده است و ملت پیروز است.(1092)
15 / 8 / 57
* * *
این تحولی که در روحیۀ جامعۀ ما پیدا شده است که نظیر در هیچ جا ندارد، در خود تاریخ ایران همچو نظیری از برای آن نیست؛ این نحو تحول روحی از برای یک جامعه ای، آن هم تحول فراگیر که همۀ اطراف مملکت را فرا گرفته است. حکومت نظامی که از قوانینش این است که ـ یا از اعلامیه هایشان این است که ـ بیش از دو نفر حق ندارند با هم اجتماع کنند، جمعیتهای دویست هزار نفری، سیصد هزار نفری، نیم میلیون نفری در همان مراکز حکومت نظامی بیرون می آمدند و حرکت می کردند و «مرگ بر شاه» می گفتند !(1093)
17 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 684 ملت ما قیام کرد و شجاعت خودش را و بیداری خودش را در تاریخ ثبت کرد ملت. ملت اثبات کرد که نه نیرنگهای شاهانه و نه چماقهای شاهانه نمی تواند جلوی این را بگیرد! نه حکومت نظامی و نه نخست وزیر نظامی، اینها دیگر قابل این نیستند که جلوی یک ملت را بگیرند. امروز که حکومت نظامی است و دولت نظامی است ـ همین امروز ـ در ایران باز همان نهضتها و همان حرفها و همان «مرگ بر شاه»ها الآن هم موجود است در ایران.(1094)
17 / 8 / 57
* * *
این نهضت مقدس اسلامی باعث این شد که بچه های کوچک هم فریاد بزنند توی خیابانها که «مرگ بر این سلطنت پهلوی»! این یک تحولی حاصل شد بین مردم که الآن پاسبان را مردم هیچ چیزی بارش نمی کنند. صاحب منصبش هم نمی کنند؛ حکومت نظامی اش هم نمی کنند. آن وقتها که حکومت نظامی می شد، به مجرد اینکه می گفتند حکومت نظامی است، دیگر مردم می رفتند سراغ کارشان؛ اصلاً دیگر دنبال اینکه معارضه ای، مبارزه ای بشود توی ذهنشان نمی آمد! امروز حکومت نظامی است، قانون حکومت نظامی خودشان می گویند که ـ مثلاً اعلامشان این است به اینکه ـ بیشتر از دو نفر نباید با هم باشند، هفتاد هزار نفر، صد هزار نفر، پانصد هزار نفر مردم می آیند بیرون! و فریاد می زنند و همۀ فریادهایشان هم بر ضد شاه است! این یک تحولی است در یک ملت حاصل شده است؛ این یک چیز کمی نیست.(1095)
27 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 685 این بچه ای که در دبستان می رود بلکه قبل از اینکه در دبستان هم برود، تازه زبان باز کرده، تا آن پیرمردهایی که خوابیدند در توی خانه و نمی توانند بیرون بیایند، همه با هم بگویند که «مرگ بر این سلطنت پهلوی». این زبان خداست. این القای الهی است. این یک چیزی نیست که بشود بشر این را درستش کند. یکدفعه ـ مثلاً ـ متحول کند یک مملکتی، تمام یک مملکت سی و چند میلیونی را که دیروز از یک پاسبان می ترسیدند، می آمد توی بازار می گفت عَلَم بزنید، بیرق بزنید، روز چندم آبان است بیایید بیرق بزنید، هیچ تخلف نبود در کار، حالا اگر خود «اعلیحضرت» هم تشریف بیاورند توی بازار، مردم با مشت خُردش می کنند! جرأت هم نمی کند بیاید بیرون.(1096)
28 / 8 / 57
* * *
در ظرف مدتی این ملت تبدیل شد به یک ملت دیگری. حالا یک ملت دیگری شد که بچۀ کوچک و پیرمردش هر دو فریاد می کنند، توی خیابانها، داد می زنند به اینکه مرگ بر ... شاه و بر این سلطنت پهلوی. این تبدیل الآن شده است. یعنی یک مملکت سر تا پایش عوض شده است؛ یکوقت یکجوری بوده، حالا شده یک چیز دیگر. این را نمی شود با سرنیزه خاموشش کرد. سرنیزه همچو قدرتی ندارد و لهذا ما دیدیم حکومت نظامی کردند، باید دو نفر بیشتر، به حَسَب حکومت نظامی و اعلام حکومت نظامی از دو نفر بیشتر نباید با هم باشند، مردم هم گوش کردند به این حرف! پنجاه هزار، صد هزار، دویست هزار، سیصد هزار هر گوشۀ مملکت [راه افتادند] همان جایی که حکومت نظامی بود! بعد از آن، حکومت نظامی را بالاترش کردند ـ اگر بالاتری داشت ـ و نخست وزیرِ نظامی آوردند و
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 686 دولت شد دولتِ نظامی، باز همان مسأله است. دیگر نظامی را مردم دیدند و سنجیدند و شکستند نظامی را. قدرت ملت ـ یعنی قدرت مشت بر تانک غلبه کرد.(1097)
29 / 8 / 57
* * *
محمدرضا را همه تان می شناسید که قبل از چند سال چه چیزها برایش می گفتند و خودش چه مداحیها می کرد و قدرت هم داشت؛ یک مرد قدرتمندی [که] روسیه با او موافق، امریکا با او موافق، انگلستان با او موافق، دوَل اسلامی همه با او موافق، چین با او موافق، همه موافق، ابرقدرتها و بعد از آنها هر چه قدرت بود موافق با او بود. این قدرت به این بزرگی را شما ملت، شما ملتِ سر و پا برهنه ای که همه چیزتان را خوردند، قیام کردید [و] چون وحدت کلمه در کار بود، با مشتتان تانکها را خُرد کردید. خون بر شمشیر غلبه کرد. از تخت فرو کشیدید. فرار کرد و رفت.(1098)
14 / 11 / 57
* * *
شما ملت ایران، شما ملت بزرگ ایران، همان معنایی که در صدر اسلام بود محقق کردید. ابتدا از مدرسۀ فیضیه بلند شد صدا؛ و مدرسۀ فیضیه را خراب کردند؛ جوانهای ما را بعضشان را شهید کردند؛ لکن استقامت اسباب این شد که شکست نخوردند؛ شکست روحی نخوردند. این استقامت موجب شد که اقشار، بعضی به بعض پیوستند، دعوتهای اسلامی را به جان خریدند و شنیدند، و این قطره ها به هم پیوستند و سیل عظیمی ایجاد کردند؛ قیام همگانی و
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 687 برای اسلام؛ قیام برای خدا؛ قیام برای جمهوری اسلام. این قیام در تمام اقشار ملت ما ریشه کرد و تمام اقشار را به هم پیوند داد.(1099)
21 / 2 / 58
* * *
آنهایی که توی خیابانها و بالای پشت بامها شب و روز فریاد می زدند و «الله اکبر» می گفتند و مبارزه می کردند و با هیچ، با همه چیز مقابله می کردند اینها، ابداً توجه به اینکه ما منزلمان چه جوری است، خانه مان، آیا داریم یا نه؛ هیچ ابداً این مطرح نبود.
آن زاغه نشینهای اطراف تهران که یک دفعه من در تلویزیون دیدم وضعشان را و دیدم روحشان را، که وضعشان. خوب، به مشاهده دیدم که عدۀ زیادی در یک زاغه ای، در یک سوراخی، رفت و آمد می کنند. و بعد که پرسید از یکی از آنها که شما چه می کنید، روزها چه می کنید، گفت ما صبح که می شود با بچه هایمان راه می افتیم می رویم تظاهرات! ـ فکر اینکه حالا ما منزلمان این زاغه است و زندگی مان اینطوری است، این فکر از سر مردم پریده بود. همۀ فکر متوجه و متمرکز شده بود در یک جهت، و اینکه این رژیم نباید باشد؛ ما نمی خواهیم اینها را؛ «مرگ بر شاه»؛ و ما جمهوری اسلامی می خواهیم.(1100)
6 / 3 / 58
* * *
شما ملاحظه کردید که یک تحول بزرگ روحی که در ایران پیدا شد بالاتر از این فتحی بود که کردند. و آن تحول روحی این بود که یک
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 688 روز پاسبان می آمد توی بازار می گفت «چهارم آبان است، همه باید بیرق بزنید» هیچ کس به خودش اجازه نمی داد که، توی مغزش نمی آمد که می شود با این پاسبان مخالفت کرد؛ هیچ کس! همه اطاعت؛ هر جا می رفت اطاعت. توی دانشگاه هم که می آمد اطاعت می کردند؛ یکوقت بعد از یکی ـ دو سال همچو شد که مردم ریختند توی خیابان و گفتند «ما شاه نمی خواهیم»! و پیروز هم شدند. [با] این تحول روحی، آن خوفی که از پاسبان بود متبدل شد به یک شجاعتی که از تانک نترسیدند. همان آدمی که از آن چوبی که دست پاسبان بود می ترسید، همان آدم آمد در خیابان و مشتش را گره کرد و حمله کرد به تانک.(1101)
13 / 4 / 58
* * *
همه دیدید که تمام قشرها، خانمها، ریختند توی خیابانها، جوانها ریختند توی خیابانها، در پشت بامها، در کوچه و بَرزَن و همه جا، فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی می خواهیم.(1102)
17 / 6 / 58
* * *
شما می بینید حتی در اعمالی که از مردم صادر می شود. در این نهضتی که همۀ قشرها شریک بودند. شما از مرکز که تهران است بگیرید بروید از آن طرف تا آخر. از آن طرف هم تا آخر. از آن طرف هم تا آخر. از آن طرف هم تا آخر. یک وقت تمام مردم راجع به یک
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 689 مطلب قیام کردند. همه با هم همصدا شدند. صدا چه بود؟ صدا این بود که ما «جمهوری اسلامی» می خواهیم. ما این رژیم را نمی خواهیم و ما اسلام را می خواهیم. همه هم صدا یک مطلب می گفتند. بچۀ کوچولویی که تازه رفته بود در دبستان یا قبل از آن هم بود همین مطلب را می گفت.(1103)
21 / 9 / 58
* * *
شما ملاحظه کنید ایران که با یک جمعیت کمی، بدون هیچ سلاح و بدون هیچ تشکیلات در مقابل یک قدرت بزرگی که دو هزار و پانصد سال بر این کشور حکومت جائرانه کردند، و امروز هم یعنی در زمان ما هم قدرتهای بزرگ همه با او کمک بودند، همه به او سلاح می دادند، همه به او امکانات می دادند، این ملت کوچک در مقابل همۀ این قدرتها، چه قدرتهای شرقی و چه قدرتهای غربی ایستاد و از خوف از مرگ نترسید؛ و متحول شد به یک انسانهای الهی که عاشق دیدار خدای تبارک و تعالی و عاشق شهادت هستند، و مقصد خودشان را پیش بردند و دارند پیش می برند.(1104)
12 / 10 / 61
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 690