اختناق و استبداد
بعد که رضا شاه آمد و این خانها را یک قدری متمرکز کرد در خودش، نه که از بین برد، همۀ قدرتها را در خودش متمرکز کرد و همۀ ظلمهایی که خانها می کردند خودش می کرد! بعد که اینطور شد، دیگر دست اینها بود. و هیچ مردم، و ملت مطرح نبودند. ملت کیست.(147)
26 / 4 / 58
* * *
خلاف آزادی است. خلاف همۀ انسانیت است که بخواهند یک عدۀ معدودی ـ که اقلیت هستند ـ تحمیل کنند بر یک عدۀ [بیشتر]. این همان است که زمان رضاخان هم بود، که یک عدۀ معدودی بودند و با سرنیزه تحمیل می کردند بر ملت یک چیزهایی را.(148)
1 / 8 / 58
* * *
احمدی هم در زمان رضاخان دکتر بود، لکن دکتری بود که با آمپولِ
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77 خودش، مرگ بر مردم تزریق می کرد! احمدی را شاید اکثر شما اسمش هم نشنیده باشید؛ اما ما بودیم در آن زمان که این مأمور بود که به ملیّین، به اشخاصی که اظهار مخالفت با دیکتاتوری می کردند، آمپول مرگ تزریق می کرد.(149)
8 / 8 / 58
* * *
زمان رضا شاه از باب اینکه همۀ دزدیها منحصر به خودش بود، انحصار دست خودش بود. حکومتها به این قدرت نبودند. زمان احمدشاه این طور نبود که خود آنها بتوانند همۀ برداشتها را برای خودشان بکنند. این بود که یک دار و دسته هایی که می فرستادند این بساط را درست می کردند. زمان رضاشاه همۀ دزدیها از گردنه ها رفته بود تهران. همۀ «زَلَّقی»ها از همه جا متمرکز شده بود در خود دستگاه دولتی. و از همه بالاتر خود رضاشاه و امثال اینها. و این اسباب این شده بود که مردم با دستگاههای دولتی مطلقاً مخالف بودند منتها جرأت نمی کردند حرف بزنند، بعضی وقتها هم جرئت می کردند.(150)
15 / 9 / 59
* * *
همان وقتی هم که در زمان رضاخان آن اختناق عجیب و غریب بود که هر کسی از همسر خودش می ترسید ـ آن اختناقی که در زمان رضاخان بود، هیچ ربطی به آن اختناقی که در زمان محمدرضا بود
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78 نداشت.(151)
18 / 6 / 60
* * *
آزادی ما در این مملکت هیچ یک نداشتیم. هیچ قشری از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانیون که برای ارشاد مردم می خواستند به منبر بروند، آنها را هم همین قدر هم ممنوع کردند. مجالس ارشاد روحانیون را تعطیل کردند و فجایعی بجا آورد. زحمتهایی برای این ملت بجا آورد، به کار گذاشت که قابل بیان نیست.(152)
18 / 11 / 62
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79