مجالس شورای ملی و سنا
شما خیال می کنید که این وکلایی که شاه خودش انتصاب می کند، و به ملت هم که مربوط نیست، خودش است؟ نخیر، اینها را سفارتخانه اسمهایشان را هم نوشته اند قبلاً، می آورند می دهند اینجا، اینها باید وکیل بشوند. این حالا نبوده، در زمان رضا خان هم بود از سفارتخانه ها. منتها در یکوقت این سفارت انگلیس این کارها را می کرد؛ سابقش هم لابد سفارت روس می کرده است؛ حالا سفارت امریکا می کند. شاید هم با هم باشند؛ انگلیس و شوروی و امریکا تفاهم کرده باشند. برای خوردن مال مردم تفاهم هم می کنند: این گازش را می برد، این نفتش را. این وکلای ما دیکتۀ امریکاست. [اگر] از شاه هم بود، می گفتیم خوب باز اهل مملکت است؛ با آنکه یک اهل مملکتِ این جوری ما نمی خواهیم، لکن این خودش هم این را نمی گوید؛ این را از آنجا می نویسند که اینها باید وکیل بشوند؛ او هم عیناً ارجاع می دهد به دستگاههای اجرایی، می گوید: اینها وکیل بشوند. مردم چه کاره اند؟ به مردم چه کار دارند اینها؟ مردم باید دست
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 238 تو سرشان [زد]. مردم باید کار بکنند و هیچ نخورند. عمل بکنند و خوراک ...؛ چیزی که از آنها پیدا می شود به جیب ایشان برود؛ و آنچه که ... زیادش آمد، کارتر و امریکا زیاد آمده، به جیب عائلۀ شاه برود و پهلوی. وضع مردم چه است؟ وضع مردم کتک است؛ خوب، یک چیزی باید بخورند! کتک [بخورند].(437)
29 / 7 / 57
* * *
اول اشکالی که به تمام افراد مجلس هست این است که شما می دانید؛ شما را نمی شود گفت داخل در مجاری امور نبودید و از ماورای جوّ آمدید! شما توی این مردم، مطلع تر از خود این ملت هستید و می دانید که آمدن شما در مجلس به تصویب مردم و انتخاب مردم نبوده است، این انتصاب شاه هست؛ «مأموریت شاه» هست! از سفارت «لیست» آوردند و تعیین کردند شما را. شما این را می دانید و رفتید مجلس. اول اشکالی که به آنهایی که الآن می گویند ما ملی هستیم، اول اشکال این است که شما چرا توی این مجلس رفتید؟ می گویند مجبور بودیم. آخر کسی شما را مجبور نکرد که حتماً بیایید بروید به مجلس. خودتان هم داوطلب بودید و رفتید، با همۀ کارها هم موافقت کردید، حالا می گویید که دیدید یک ورقی، خوب این طرفی دارد می آید، می خواهید برای خودتان جا درست کنید. اشکال این است که برای چه شما توی مجلسی که انتصاب است و خلاف قانون اساسی است یک همچو مجلس، مخالف قانون اساسی است ... قانون اساسی مردم را ـ به آنها ـ اختیار داده است، کسی حق ندارد دخالت بکند.(438)
2 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 239 تمام قوانینی که در این پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسی که در این پنجاه سال تأسیس شده است، هیچ یک از اینها مطابق قوانین نبوده است. هیچ مجلسی تاکنون ما نداشتیم که موافق قوانین باشد. حتی در اوایل سلطنت رضاخان که یک قدری قدرتش کم بود، در تهران فقط ـ که مرکز بود ـ یک آزادی به مردم داده بودند؛ یک آزادی فی الجمله که وکلایی تعیین کنند. و آن وکلای تهران بودند که مخالفت می کردند مثل مرحوم مدرس و یک عده ای که تَبَع ایشان بودند؛ لکن در شهرستانهای دیگر وکلا را خودشان تعیین می کردند و خودشان هم آرا برای مردم درست می کردند و خودشان هم آرا را می ریختند در صندوق! و هرچه بود دست خودشان، دست فرماندارهایی که در آنجا یا ارتشی که در آنجا بود، یا شهربانیهایی که بودند، که همه عمال خودشان بودند. آرا را شبها درست می کردند و پر می کردند این صندوقها را از آرای آنی را که دلشان می خواست. یک مجلسی که همۀ وکلای آن ملی باشند و در مقدرات مملکت ما بخواهند دخالت کنند و مصالح و مفاسد را تشخیص بدهند، ما نداشتیم از اول.(439)
10 / 10 / 57
* * *
با زور سرنیزه مجلس درست می کرد. کی مجلس مجلسِ ما بود؟ همین مردک گفت که این مجلسهایی که درست کردند اینها، از سفارتخانه ها می آوردند و لیستش را می دادند! منتها حالا دیگر نه، اینطور نیست! حالا دیگر مملکت خیلی قدرتمند شده! دیگر اینطور هم نیست! خودش را مسخره می کند.(440)
13 / 11 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 240 ما تا حالا نداشتیم یک همچو حکومتی که مال ملت باشد؛ اسمش بود. اصلاً بعد از زمان مشروطه تا حالا نشده. این اسمش بود که ملت ـ نمی دانم ـ خودشان انتخاب بکنند، خودشان وکیل [معرفی کنند] ...؛ لکن شما می دانید که هیچ وقت شماها رأی نداشتید. در این طول تاریخ، اینها همه خود[شان] آنها [را انتخاب ]می کردند. و کاش خودشان می کردند. شاه گفت که ـ در یکی از نطقهایش، همین شاه دوم گفت که ـ لیست می دادند از سفارتخانه ها، و مجبور بودیم که این لیست را ما عمل بکنیم! وکلا را آنها لیست می دادند که ما وکلا را تعیین بکنیم، ما هم تعیین می کردیم! منتها او می خواست بگوید که حالا دیگر آنطور نیست؛ و حال آنکه آن وقت بدتر بود!(441)
25 / 2 / 58
* * *
هر کسی در هر شهری که هست، طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده می داند که اینها کدام یکی شان از ریشه های آنهاست. کدام شان نیستند. می فهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه، آنطور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، می شناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که می شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقۀ ضعیف می سوزد.
ما نمی خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن می گویند. ما می خواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلاً بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها،
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 241 پیرمردهایی بودند که آنجا می رفتند جمع می شدند و ـ عرض می کنم ـ شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت می کرد و پول این ملت را می خورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر. ما مجلس سنا نداریم.(442)
16 / 8 / 58
* * *
شما همه می دانید و ملت هم می داند که این سه قوّه ای که در زمان طاغوت بود، نمی شود گفت کدام خبیث تر از کدام بودند. قوّۀ مقنّنۀ ما به دست اشخاصی افتاده بود که به اعتراف شاه مخلوع، از طرف سفارتخانه ها تعیین می شدند و ملزم بودند اینها همانها را به کار وا دارند و از این راه، ماهیت قوّۀ مقنّنه بر ملت ما روشن می شود که لیستی که امریکا بدهد و نوکر او اجرا کند. بهتر از این مجلسی که ما داشتیم و بهتر از سنایی که ما داشتیم؛ یعنی، آنها داشتند، نخواهد بود! آنها در طول مدتی که متصدی بودند، هیچ گاه قدمی برای خدا برنمی داشتند. اگر اینها برای خدا می خواستند قدم بردارند، حتماً نه امریکا آنها را پیشنهاد می کرد و نه شاه مخلوع آنها را تعیین می کرد. ما از همان حرف شاه ـ شاه مخلوع ـ سند اتخاذ می کنیم که این قوّۀ مقنّنه چه جور اشخاصی بودند.(443)
25 / 5 / 59
* * *
من دیگر سراغ ندارم که یک نفر وکیلی که در این مجلسهای اخیر بود ـ بعد از اینکه امثال مدرس را از بین بردند ـ من دیگر سراغ ندارم که یک کسی آن طوری که اسلام می خواهد، باشد. مجلس را هم قبضه کرد؛ یعنی، مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. [به] تبع او،
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 242 دولت هم این طور می شود. دولتی که این مجلس تعیین بکند و با دستور آن شاه و شاه نما عمل بکند، افرادی را بر سر کار می آورد که همه در خدمت آنها باشند. رادیو تلویزیون و دستگاههای تبلیغاتی [هم] تمام در خدمت آنها بودند. هر کس روزنامه های آن وقت را بخواند یا اگر نوارهایی از آن وقت باقی بود بشنود، می فهمد که نقشه این بود که یا در خدمت دولتهای اجانب باشند ـ و اخیراً خصوصاً امریکا ـ و یا یک افرادی باشند که بی تفاوت باشند.(444)
21 / 1 / 61
* * *
ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیرصالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هرچه انگلستان و شوروی و اخیراً امریکا خواستند، با دست همین منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند. از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد ـ قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن.(445)
15 / 3 / 68
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 243
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 244