نشریات منحرف
چرا برای این همه معصیتها که در مرکز شیعه، تهران، می شود هیچ کلمه ای نمی گویید. خوب بود یک کلمه هم از کشف حجاب ننگین مجلسهای رقص، استخرهای شنا، دخترها و پسرهای جوان، شرب مسکرات، معاملات ربوی بانکها و شرکتها بنویسید.(255)
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140 تودۀ مظلوم ایران الآن هم چشم ندارند عمال دیکتاتوری آن روز را که با زنها و اطفال مظلوم آنها آنطور سلوک کرده و آن بی آبرویی و ستمکاریها را کردند ببینند؛ و هر کس آنها را محترم بداند از شرف و انصاف بویی ندارد آن روزنامه هایی که از اعمال ظالمانه دیکتاتور گریزپا که خانمانسوزترین آن، کشف حجاب زنهاست، طرفداری می کنند، کمک کار به اصول وحشیانۀ دیکتاتوری می کنند و باید اوراق آنها را در میدانها آتش زد.(256)
* * *
یکی از چیزهایی که نیازمند به اصلاح است همین روزنامه ها و مجلات و هفتگیهاست که امروز به این صورت اسف آور است و در حقیقت بعضی از آنها را باید کانون پخش فساد اخلاق و فحشا گفت برای نشر بی عفتیها و افسارگسیختگیها. هیچ چیز امروز بیشتر از این اوراق ننگین کمک کاری نمی کند.(257)
* * *
به طور کلی روزنامه هایی که در زمان دیکتاتوری میدان دار و از عمال بزرگ دیکتاتوری محسوب می شدند امروز باید ملت آنها را بیش از ورق پاره ای نشناسد. این اوراق ننگین که در آن روز نشر افکار و الفاظ بیخردانۀ رضاخان را می کرد ضررشان از صدها احمدی و مختاری برای توده و کشور بیشتر است. مختاریها اگر در تنگنای
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141 محبس یک بیچاره را خفه می کردند یا آمپول آب گرم می زدند، اینها احساسات شرف آمیز یک توده را خفه می کنند و تزریق بی عفتی و خیانت به یک کشور پهناور می نمایند. نوک قلم اینان صدها مقابل مسمومتر و بدتر است از نوک سوزن آمپول احمدیها.
آنکه انسان را از یک توده مأیوس می کند و به ما می فهماند که احساسات توده در این بیست سال بکلی خفه شده است آن است که روزنامه هایی را که همه در منزل دارند و دیدند که بزرگترین عمال دیکتاتوری بودند، باز آنها را آبونه هستند و خریداری می کنند.
اگر احساسات میهن دوستی و شرفخواهی آنها نمرده بود، خوب بود اوراق این روزنامه ها و هفتگیها در میدان شهرستانها آتش زده شود تا نویسندگان برای همیشه تکلیف خود را بفهمند.(258)
* * *
همه دیدید که تبلیغات بر ضد دین به طوری شایع بود که بیشتر روزنامه های کشور، غالب وقت خود و خوانندگان را صرف آن می کردند و به هر طوری ممکن بود به توده تزریق ضد آیین می کردند.(259)
* * *
این اساسی بود که از اول رضاخان که انگلیسها ـ خدا لعنتشان کند ـ او را آوردند به ایران و او را وادار کردند به این مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمی دانم نویسندگانشان و رسانه های گروهی شان را. همۀ اینها در خدمت این بود که این ملت را نهی کنند از آن چیزی
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142 که خودش دارد.(260)
19 / 6 / 59
* * *
در زمان رضاخان، خوب شد که شما آن وقت نبودید، خون دلی خوردند اشخاصی که در آنجا بودند، در آن وقت بودند. آقا! در روزنامه یا در مجله ای که آن وقت منتشر شد، به صراحت به رسول اکرم جسارت کرد، یک نفر جواب نداد. به صراحت، شعرای آن وقت، نویسنده های آن وقت، روشنفکران آن وقت همۀ اینها دست به هم داده بودند که اسلام را بکوبند. البته استثنا داشت، اما آنها در اقلیت بودند، نمی توانستند چیزی بگویند. مجلات آن روز، خدا می داند که آن مجلات با این جوانها چه کرده است! سینماهای آن روز، تئاترهای آن روز، هنرهای آن روز، اینها هم دست به هم داده بودند که اسلام را از اینجا بیرون کنند و امریکا را وارد کنند.(261)
28 / 9 / 61
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143