حمله به مدرسه فیضیه
این سال بد بود برای اینکه حمله به اسلام زیاد شد، حمله به قرآن
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 397 زیاد شد؛ مراکز علم را کوباندند به حَسَب توهّم خودشان؛ بچه های ما را، عزیزهای ما را زدند، سرهایشان را شکستند، پاهایشان را شکستند، بعضی شان را کشتند، از پشت بامها انداختند. اگر اینها دهقانها بودند، پس چرا این دستگاه انتظامی کمکشان می کرد؟ اینکه دیگر مخفی نبود؛ این را صد هزار جمعیت از توی خیابانها و از توی صحن و از توی مدرسه، خوب می دیدند که دستگاه شهربانی دارد کمک مستقیم می کند؛ این دهقانها را کمک می کرد بر ضد اسلام. اگر راست می گویند که دهقانها بوده اند، پس چرا وقتی که مَرْضای ما را بردند در مریضخانه ها، شهربانی و [ساواک] فرستادند گفتند: دشمنهای اعلیحضرت را می برید در مریضخانه؟ پدرتان را درمی آوریم، اینها باید بروند. اگر دهقانها بودند، به اعلیحضرت چه کار دارد؟ اگر کماندوها بودند و آنهایی که مربوط به خود ایشان است و از دستگاه خود ایشان هست، [آیا] با قول ایشان بوده، با فرمان ایشان بوده است و یا بدون اطلاع و بدون فرمان؟ اگر با اطلاع است، خوب بگویید ما تکلیفمان را با ایشان بفهمیم؛ خوب بفهمیم؛ خوب ما، طرفمان کی است؟ یک نفر است. اگر اینطور نیست، خوب بگویند تا ما بفهمیم که این کماندوها سرِخود آمدند؟! و همین طور بیخودِ بیخودی آمدند؟! یا سازمان امنیت اینها را آورد؟ یا شهربانیها آوردند؟ یا نخست وزیر امر کرد، یا فلان وزیر و فلان امیر امر کرد؟ خوب بگویند کی این کارها را کرده؛ چرا حاشا می کنند؟ پیش هر که می روی، گردن دیگری می گذارد، به هر که اعتراض می کنی، به دیگری نسبت می دهد، دستگاه شهربانی می گوید که سازمان امنیت؛ سازمان امنیت می گوید شهربانی؛ دوتایشان می گویند: امر اعلیحضرت؛ راست می گویند که امر اعلیحضرت است؟ اعلیحضرت با دیانت اسلام مخالف است؟ واقعاً با قرآن مخالف است اعلیحضرت،
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 398 به حَسَب قول اینها؟ اگر مخالف است، آن حرفها چه هست دیگر؟ آنهمه کشف و کرامت کجاست؟ اگر مخالف نیستند، پس چرا جلوگیری نمی کنند از این وحشیگریها؟ چرا تودهنی نمی زنند به این شهربانیها، به این سازمانها، به این نخست وزیرها؟ ایشان که فعال مایشاءاند می توانند یک همچه کاری را بکنند؛ حالا که دیگر مطلبی نیست، برگرد[ند] به عصر سابق [دوران استبداد] و قبل از صد سال پیش از این. حالا که مطلب اینطوری است، خوب بزنند تودهنی به اینهایی که کار بد می کنند، کارهای خلاف اسلام می کنند، کارهای خلاف دیانت می کنند و نسبت می دهند به ایشان؛ تبرئه کند خودش را. آقا، نمی شود سلطان اسلام با اسلام مخالف باشد؛ نمی شود این. اگر نیستند بگویند، اظهار کنند، اظهار تأسف کنند به اینکه مردک آمده است، ریخته مدرسۀ فیضیه را خراب کرده است.
بنده [هنوز] این مسائلِ جوانهای خودمان را ندیدم، و بعد از مباحثه می روم می بینم. اول وقتی است که می روم می بینم. برویم آنجا یک فاتحه ای بخوانیم برای آنهایی که کشتند؛ یک اظهار تأثری بکنیم برای اینها؛ اینها که نمی گذارند ما فاتحه هم بگیریم. اگر دهقانها کردند، پس چرا نمی گذارید فاتحه بگیریم؟ چرا فاتحۀ تهران را به هم می زنید؟(656)
12 / 2 / 42
* * *
حملۀ کماندوها و مأمورین انتظامیِ دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبانها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد. با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند، و اینها به ملت مسلمان خود. و روحانیون و طلاب بی پناه. در روز وفات امام صادق ـ علیه السلام ـ با شعار «جاوید شاه» به مرکز امام صادق و به اولاد
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 399 جسمانی و روحانی آن بزرگوار حملۀ ناگهانی کردند؛ و در ظرف یکی دو ساعت تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ را با وضع فجیعی، در محضر قریب بیست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و دربهای تمام حجرات و شیشه ها را شکستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمین افکندند. دستها و سرها شکسته شد. عمامۀ طلاب و ساداتِ ذریۀ پیغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچه های شانزده ـ هفده ساله را از پشت بام پرت کردند؛ کتابها و قرآنها را ـ چنانکه گفته شده ـ پاره کردند.(657)
13 / 1 / 42
* * *
إِنَّا لله ِِ وَ إِنَّا إِلَیه رَاجِعُونَ بعد از نصایح بسیار و ادای وظیفۀ روحانیت، نتیجه این شد که امروز ـ که 26 شهر شعبان است ـ از اوایل روز عده ای رجّاله با مأمورین دولت در شهر مقدس قم به راه افتادند و به مردم بی پناه قم و طلاب و روحانیون حمله کرده و اهانت نمودند و بسیاری را کتک زدند و به زندان بردند. جمعی از مأمورین و رجاله به مدرسۀ فیضیه، مجاور حرم مطهر، ریخته و تیراندازی کردند و با چوب و چماق طلاب مظلوم را کتک زدند؛ و به بازار و خیابان قم ریخته و بعضی دکانها را غارت کردند و درب و پنجره و شیشۀ مغازه ها را شکستند؛ هیچ کس پیدا نشد که به داد مردم متدین و روحانیت برسد. این است حال ما در این ساعت که ظهر است. و عاقبت امر معلوم نیست چه خواهد شد. این است معنای طرفداری دولت از دیانت. و این است معنای آزادی رأی و رأی دهندگان. ما این وضع را در شهر مذهبی قم و در جوار حرم مطهر و در حوزۀ علمیۀ قم به قضاوت افکار عمومی می گذاریم.(658)
3 / 11 / 41
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 400 چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت. چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسۀ فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می کنند. دیروز پدر قد خمیدۀ مرحوم سید یونس رودباری، که آثار عظمت مصیبت چهره اش را درهم شکسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان می شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غمدیده را تسلیت داد؟ باید به پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ عرض تسلیت کرد...
در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیۀ مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به دست بیاوریم. نمی دانیم چند نفر در زیر خاک، و چند نفر در سیاهچالهای زندانها، و چند نفر در پنهانی به سر می برند...
مناسب است ملت مسلمان ـ در ایران و غیر ایران ـ روز چهلم فاجعۀ بزرگ اسلام یادی از مصیبتهای وارده بر اسلام و حوزه های اسلامی بکنند؛ و در صورتی که عمال دولت مانع نشوند، مجالس سوگواری داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند.(659)
12 / 2 / 42
* * *
اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی رجوع می شود می گویند اینها که شده است به امر اعلیحضرت است، و چاره ای نیست. از نخست وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه می گویند فرمان مبارک است! می گویند جنایات مدرسۀ فیضیه به دستور ایشان است؛ به دستور اعلیحضرت مریضها را از مریضخانه بیرون کردند؛ دستور ایشان است که اگر در جواب حضرت آیت الله حکیم کاری انجام
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 401 دهید، کماندوها و زنهای هرجایی را به منازل شماها بریزیم، و شماها را بکشیم و خانه هاتان را غارت کنیم؛ دستور اعلیحضرت است که بدون مجوز قانونی طلاب را بگیریم و به لباس سربازی درآوریم؛ دستور اعلیحضرت است که به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بکوبند. مأمورین تمام قانون شکنیها را به شاه نسبت می دهند. اگر اینها صحیح است، باید فاتحۀ اسلام و ایران و قوانین را خواند! و اگر صحیح نیست، و اینها به دروغ جرمها و قانون شکنیها و اعمال غیرانسانی را به شاه نسبت می دهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و عمال جرم را بشناسند، و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند؟(660)
12 / 2 / 42
* * *
آن مردکه آمد در مدرسۀ فیضیه ـ حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم ـ آمد در مدرسۀ فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛ تمام مستقر شدند در یک گوشه ای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجره ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید. گفت: حمله کن، حمله کردند. از ایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ می گوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند.اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟(661)
13 / 3 / 42
* * *
ریختن به مدرسۀ فیضیه و آن فضاحتی که در مدرسۀ فیضیه درآورد
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 402 که شما خوابش را ندیدید؛ آن بساطی که در مدرسۀ فیضیه درآوردند: سید جوان را از پشت بام انداختند پایین که آوردندش منزل ما با کمر افسرده یا شکسته؛ آنقدر عمامه سر تفنگها کردند، آتش زدند؛ به جعفربن محمد جسارت کردند، به قرآن جسارت کردند. ما برای اینها باید جشن بگیریم؟! جشنی برای ما نمانده.(662)
1 / 4 / 50
* * *
پس از تمامیت حساب با رئیس جمهور امریکا با بهانۀ مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزۀ فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمۀ معصومه ـ سلام الله علیها ـ به مسلسل بست و جمعیت بیگناه فراوانی از جوانان حوزۀ علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند؛ و تا کنون آمار آنها در دست نیست، و مقتولین را از هفتاد تا سیصد، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا می داند. و أسف آورتر (که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آنکه کسانی که رفته اند خون به مجروحین در بیمارستانها بدهند، توقیف کرده و مانع شده اند از اعطای خون؛ و گفته می شود کسانی به این جهت جان داده اند.(663)
2 / 11 / 56
* * *
در قم بودیم که این سازمان امنیتیها و این کماندوها را به اسم «دهقان»ها ریختند در مدرسۀ فیضیه و قرآن آتش زدند، عمامه ها آتش زدند، اشخاص [را] از پشت بام انداختند پایین و از بین بردند با کماندوها، به اسم اینکه دهقانها، دهقانها نمی خواهند؛ دیگر آخوند
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 403 نمی خواهند! اینها دیگر قرآن نمی خواهند! آخوند نمی خواهند! دهقان اینجور است؟ دهقان هر وقت هم از او بپرسی، هم قرآن را می خواهد و هم اسلام [را]؛ [آنها] عاشق اسلامند.
دهقانهای ما این کماندوها و اینهایی است که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید؟ آن وقت آن کار را کردند که ما بودیم و حاضرِ وَقْعه بودیم؛ حتی منزل ما هم آمدند منتها من با یک ضربۀ مقابل نگذاشتم که آن کارهایی که می خواهند بکنند. یک اجتماع بود آنجا، اوایل این قضایا بود و اجتماع بود، و بعضی صحبت می خواستند بکنند و خود من هم شاید صحبت کردم یا می خواستم بکنم؛ به من گفتند که، دیدم خودم هم که یک صلواتهای بی مورد [فرستاده] شد، من به یکی از رفقا گفتم که برو بگو اگر در اینجا یک شلوغی بکنید، من می روم در صحن حضرت معصومه آنجا می روم منبر و حرفهایم را آنجا می زنم. اینها مأمور نبودند یک همچنین کاری را که همچو عکس العملی دارد بکنند؛ نمی دانستند که باید چه بکنند، ترک کردند. و همان روز در مدرسۀ فیضیه ریختند و همان بساط را درست کردند و عرض می کنم که همان جنایات را؛ همان عصرش در مدرسۀ فیضیه، آن جنایات را کردند.
آن روز با صورت دهقان، آن بساط و آن رسواگریها را کردند، حالا شروع کرده اند به اینکه کولیها چیز کرده اند.(664)
4 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 404