نوکری دولت امریکا
اینها قریب پنجاه سال است که این مملکت را ـ همه چیزش را ـ از بین بردند. این را امریکایی ها آوردند سرِ کار و الآن دیگر در مشت آنهاست برای اینکه همۀ جهاتی که در ایران هست، چه از نیروهای فعالۀ آدمی و چه از مخازن زیرزمینی و چه آن اموال روی زمینی، همۀ اینها به باد فنا برود یا در جیب آنها برود یا در جیب همین طایفه برود.(617)
11 / 9 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 358 این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و غارت کرده است، حالا که می گویند این باید به قتل برسد. حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمدرضا، لکن صادر می شود. اگر ما پیدایش بکنیم، باید کشته بشود. اینهایی که می گویند حقوق بشر حالا صدایشان درآمده و اظهار تأسف می کنند... محمدرضا یک نوکر بسیار خوبی برای امریکا بود که همۀ منافع ما را به کام امریکا کرد! ایران را فقیر کرد و همه را داد به امریکا و به رفقای آن.(618)
25 / 2 / 58
* * *
خود من در عکسی که در روزنامه انداخته بودند ـ که باز هم هر وقت من فکر می کنم تأثرم هست ـ که وقتی که رفته بود محمدرضا در امریکا ـ زمانی بود که جانسون رئیس جمهوری بود ـ عکسی که انداخته بودند من دیدم که جانسون ایستاده بود و در سر جای خودش، ایستاده بود و عینکش را اینطور دست گرفته بود و چپ به جای دیگر نگاه می کرد، حتی تو روی او نگاه نمی کرد، و این مثل یک آدم بنده ای در مقابل او ایستاده بود! در مقابل، آنها این طور بودند.(619)
27 / 4 / 58
* * *
آقای کارتر که مایل نیست، با هر قیمتی هست نمی گذارد که شاه بیاید. حق دارد. اگر شاید من هم بودم همین کار را می کردم. برای اینکه یک کسی که کلید جرمش را شاه می تواند باز کند، چطور بگذارد بیاید اینجا؟ کلید جرم این، جرمهای این و خیانتها و جنایتهایی که به ملت ما کردند دست اوست. اگر او بیاید اینجا و از او بپرسند و ـ عرض بکنم
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 359 که ـ در بازپرسی بخواهد جواب بدهد، او هم آن مجرم اصلی را خواهد گفت. قبلاً هم گفته است. قبلاً هم خود همین آقای محمدرضا گفته است که اینها می فرستادند و تعیین می کردند وکلا را. آن لیستش را به ما می دادند. وقتی لیست را به ما می دادند ما تعیین می کردیم همانها را.(620)
26 / 9 / 58
* * *
بر همه روشن است که محمدرضا پهلوی ما را از هر جهت وابسته به امریکا کرده بود؛ چه ازنظر اقتصادی و سیاسی و چه از نظر فرهنگی و نظامی و چه از نظر معنوی و خصلتهای انسانی، و اگر مهلت می یافت، به اسلام ضربۀ جبران ناپذیر می زد. همه می دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک این مرز و بوم آغشته است.(621)
4 / 12 / 58
* * *
من باز این ناراحتی که برایم پیدا شد، در ملاقاتی که محمدرضا با یکی از رئیس جمهورهای امریکا بود ـ گمان می کنم جانسون بود ـ من آن تلخی در ذائقه ام باز مثل اینکه هست، که می دیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آنطور رفتار می کند، آنطور سرکوب می کند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمی کرد. از این طرف، نگاه می کرد و این مثل یک بچۀ مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبیهای زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او می ترسیدند و وحشت
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 360 داشتند. یک همچو صحنه ای بود. من اینقدر ناراحت شدم که تلخی اش الآن هم وقتی فکر می کنم، در ذائقه ام هست که ما مبتلای به چه وضعی بودیم.(622)
15 / 3 / 59
* * *
زمان محمدرضا از ضعف این بدبخت استفاده می کردند. یک کلمه می گفتند، این خاضع بود. نمی خواستند بیایند بریزند چی بکنند اما همچو ترسانده بودندشان که اگر ما یک کلمه راجع به امریکا بگوییم، کذا و کذا می شود.(623)
1 / 10 / 62
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 361