فصل اوّل
یکی از آداب مهمّۀ قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن شرکت
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 180 دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیّت قلب و حیات باطن شود، «تعظیم» است. و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن است. و این معنی گرچه به حسب حقیقت از نطاق بیان خارج و از طاقت بشر بیرون است، زیرا که فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه از شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است و آن حقیقت «کلام نفسی» است که مقارعۀ ذاتیّه در حضرات اسمائیّه است. و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفۀ غیبیّه مگر به مکاشفۀ تامّۀ الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی صلّی اللّه علیه و آله در محفل انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سرّ مقام «اوادنی». و دست آمال عائلۀ بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللّه که به حسب انوار معنویّه و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیّت تامّه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن قرآن بی تحریف و تغییر است و از کتاب وحی الهی. کسی که تحمل این قرآن را می تواند کند وجود شریف ولی اللّه مطلق، علی بن ابی طالب، علیه السلام [است]؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوۀ الفاظ و حروف دنیاویّه. و این یکی از معانی «تحریف» است که در جمیع کتاب الهی و قرآن شریف واقع شده و تمام آیات شریفه با تحریف بلکه تحریفات بسیار، به حسب منازل و مراحلی که از حضرت اسماء تا اخیرۀ عوالم شهادت و ملک طی نموده، در دسترس بشر گذاشته شده. و عدد مراتب تحریف مطابق با عدد مراتب بطون قرآن است طابق النّعل بالنّعل؛ الاّ آن که تحریفْ تنزّل از غیب مطلق به شهادت مطلقه است به حسب مراتب عوالم، و بطونْ رجوع از شهادت مطلقه به غیب مطلق است. پس، مبدأ تحریف و مبدأ بطون متعاکس
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 181 است. و سالک الی اللّه به هر مرتبه از مراتب بطون که نائل شد، از یک مرتبه تحریف تخلّص پیدا کند؛ تا به بطون مطلق، که بطن سابع است به حسب مراتب کلّیّه که رسید، از تحریف مطلقاً متخلّص شود. پس، ممکن است قرآن شریف برای کسی محرَّف به جمیع انواع تحریف باشد، و برای کسی به بعض مراتب، و برای کسی محرّف نباشد، و ممکن است برای یک نفر در حالی محرّف و در حالی غیر محرّف باشد، و در حالی محرّف به بعض انواع تحریف باشد.
و چنانچه دانستی، فهم عظمت قرآن خارج از طوق ادراک است، لکن اشارۀ اجمالیّه به عظمت همین کتاب متنزّل، که در دسترس همۀ بشر است، موجب فوائد کثیره است.
بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است، و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است، و یا به عظمت رسول و واسطۀ آن است، و یا به عظمت مُرسَلٌ الیه و حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و یا به عظمت شارح و مبیّن آن است، و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیّت آن است. و بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عَرَضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است. و جمیع این امور که ذکر شد، در این صحیفۀ نورانیّه به وجه اعلی و اوفی موجود بلکه از مختصّات آن است، که کتاب دیگری را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست. اما عظمت متکلّم آن و منشی و صاحب آن: پس آن، عظیم مطلق است که جمیع عظمت های متصوّره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت رشحه ای از تجلّیات عظمت فعل آن ذات مقدّس است. و حق تعالی با تجلی به عظمت برای احدی ممکن نیست تجلی کند؛ و از پس هزاران حجب و سراقادت تجلی کند؛ چنانچه در حدیث است: اِنّ للّه سَبعینَ اَلف حَجابٍ [مِنْ نورٍ و ظُلْمَةٍ. لو کُشِفَتْ، لاَحْرَقَتْ سُبُحاتُ وَجْهِهِ دُوْنَهُ]. و
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 182 پیش اهل معرفت این کتاب شریف از حق تعالی به مبدئیّت جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و فعلیّه و به جمیع تجلّیات جمالیّه و جلالیّه صادر شده، و دیگر کتب سماویّه را این مرتبت و منزلت نیست.
و اما عظمت آن به واسطۀ محتویات و مقاصد و مطالب آن: پس آن، عقد فصلی علی حدّه بلکه فصول و ابوابی و رساله و کتابی جداگانه لازم دارد تا شمّه ای از آن در رشتۀ بیان و تحریر درآید. و ما به طریق اجمال در فصلی مستقلّ به کلّیّات آن اشاره می کنیم؛ و در آن فصل ان شاءاللّه اشاره به عظمت آن از حیث نتایج و ثمرات می نمائیم.
و اما عظمت رسول وحی و واسطۀ ایصال: پس آن، جبرئیل امین و روح اعظم است که پس از خروج رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از جلباب بشریّت و توجّه دادن شطر قلب را به حضرت جبروت، متّصل به آن روح اعظم شود. و آن یکی از ارکان اربعۀ دار تحقق، بلکه اعظم ارکان و اشرف انواع آن است؛ چه که آن ذات شریف نورانی مَلَک موکَّل علم و حکمت و صاحب ارزاق معنویّه و اطعمۀ روحانیّه است. و از کتاب خدا و احادیث شریفه تعظیم جبرئیل و تقدّم او بر دیگر ملائکه استفاده شود.
و اما عظمت مرسل الیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقیّ نقیّ احمدی احدی جمعی محمّدی است که حق تعالی به جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلّی نموده؛ و دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه است؛ و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصۀ کون و جوهرۀ وجود و عصارۀ دار تحقّق و لبنۀ اخیره و صاحب برزخیّت کبری و خلافت عظمی است.
و اما حافظ و نگاهبان آن، ذات مقدس حق جل جلاله است؛ چنانچه
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 183 فرماید در کریمۀ مبارکه: اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ ِانّا لَهُ لَحٰافِظُون.
و اما شارح و مبیّن آن، ذوات مطهّرۀ معصومین از رسول خدا تا حجت عصر عجّل اللّه فرجه، که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیلند.
و اما وقت وحی، لیلة القدر است، که اعظم لیالی و «خیر من الف شهر» و نورانی ترین ازمنه و فی الحقیقه وقت وصول ولیّ مطلق و رسول ختمی صلّی اللّه علیه و آله است.
و اما کیفیّت وحی و تشریفات آن از نطاق بیان در این مختصر خارج است و محتاج به فصلی است جداگانه که به واسطۀ طول آن از آن صرف نظر می کنیم.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 184