فصل ششم / خاطرات فضل الله فرخ
اعلام حکومت نظامی روزانه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مرادی نیا، محمد جواد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

اعلام حکومت نظامی روزانه

‏پس از درگیری نیروی هوایی با گارد و حمایت بی دریغ و همه جانبه مردم از همافران، ‏‎ ‎‏گارد عقب نشینی کرد و به دنبال آن در اخبار ساعت 2 بعد از ظهر رادیو حکومت ‏‎ ‎‏نظامی را از ساعت 4 بعد از ظهر اعلام کرد. قبل از آن حکومت نظامی بود اما از ساعت ‏‎ ‎‏10 شب تا 5 یا 6 صبح بود.‏

‏ما فهمیدیم که مسئله مهمی در میان است و احتمال کشتار دسته جمعی وسیعی ‏‎ ‎‏می‌رود. احتمال می‌ دادیم به مقر امام حمله کنند و کار را یکسره کنند. خیلی وحشت ‏‎ ‎‏زده بودیم و نمی ‌دانستیم چه باید بکنیم. امام هنوز دستور نداده بودند. ساعت 3 عصر ‏‎ ‎‏خیابان‌ ها به شدت داشت خلوت و مغازه‌ ها بسته و وحشت ما هم زیادتر می ‌شد. بعضی از علما مثل آیت ‌الله طالقانی گفته بودند مردم بروند توی خانه‌ ها تا از حمله گارد و ‏‎ ‎‏ماموران حکومت نظامی در امان باشند. ساعت 5/3 عصر رفتیم توی خیابان ایران، ‏‎ ‎‏دیدیم کسی نیست. یک مرتبه یکی از برادرها از مدرسه علوی خبر آورد که امام ‏‎ ‎‏فرمودند: به مردم بگویید همه از خانه ‌ها بیرون بریزند و حکومت نظامی را لغو کنند. ‏‎ ‎‏نمی‌ دانستیم چگونه این خبر را به مردم برسانیم و از کجا معلوم که مردم باور کنند. ما‏‎ ‎‏هم نه رادیو داشتیم نه تلویزیون و نه اعلامیه ‌ای می ‌توانستیم در این مدت کوتاه بدهیم.‏

‏دو مطلب به ذهن ما رسید. اول اینکه از مینی ‌بوس‌ هایی که با آرم مدرسه علوی و ‏‎ ‎‏رفاه در اختیارمان بود و بلندگوهایی روی آنها نصب بود استفاده کنیم. مردم هم این ‏‎ ‎‏ماشین ‌ها را می ‌شناسند و اعتماد می ‌کنند.‏

‏راه دوم اینکه عده ‌ای بوسیله تلفن ‌های زیادی که در اختیار مدرسه علوی و رفاه بود ‏‎ ‎‏به آشنایان و دوستان و مساجد تلفن بزنند و ماجرا را اطلاع دهند. هر دو کار را انجام ‏‎ ‎‏دادیم.‏

‏دکتر عالی هم از شبکه بی سیم اورژانس تهران، صلیب سرخ استفاده کرد و موضوع ‏‎ ‎‏را پخش کرد. پس از اعزام مینی بوس ‌ها و تماس‌ های تلفنی و راه‌ های ممکن دیگر که ‏‎ ‎‏به نظرمان رسید، به خیابان ایران و از آنجا خیابان مجاهدین و بهارستان رفتیم. دیدیم، ‏‎ ‎‏صدای بوق ماشین ‌ها وضعیت جدیدی در شهر به وجود آورده است. جلوتر که رفتیم ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 238

‏دیدیم روی مقوا نوشته ‌اند به دستور امام حکومت نظامی لغو شد. خیلی خوشحال‏‎ ‎‏ شدیم که همه شهر خبر شده‌ اند. خیابان ایران دوباره از جمعیت پر و عملا حکومت ‏‎ ‎‏نظامی شکسته شد.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 239