فصل پنجم / خاطرات حبیب الله عسگر اولادی
واکنش امام و علما درباره انجمن های ایالتی و ولایتی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مرادی نیا، محمد جواد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

واکنش امام و علما درباره انجمن های ایالتی و ولایتی

‏تصویب نامه انجمن ‌های ایالتی و ولایتی، مصوبه ‌ ای است که در دولت اسدالله علم در ‏‎ ‎‏1341 اعلام شد و نیرنگی به کار رفته بود در این تصویب نامه، که تمام اقشار مظلوم ‏‎ ‎‏جامعه را به صحنه بیاورد و به جای این که مردم توجه کنند که ریشه نظام بر ظلم ‏‎ ‎‏استوار است، شاخ و برگ هایی را ارائه می کردند. در قانون اساسی مشروطیت غیر از ‏‎ ‎‏مجلس شورا و مجلس سنا، مجالس استانی و شهرستانی پیش بینی شده بود به نام ‏‎ ‎‏انجمن ایالت و انجمن ولایت، این از بدو مشروطیت تا 1341 هیچ گاه اجرا نشده بود، ‏‎ ‎‏برای این که مردم به ویژه روشنفکران را فریب بدهند، آن را طراحی کردند. با این ‏‎ ‎‏تصویب نامه می توانند روشنفکر را در سه کسوتی که در آن وقت می توانست باشد ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 193

‏منزوی کنند؛ یک دسته از روشنفکرها، ملی گراهای زمان بودند، یک دسته چپ گرایان ‏‎ ‎‏وابسته به بلوک شرق بودند و یک دسته از روشنفکران در بین این دو موضع گیری قرار ‏‎ ‎‏داشتند، زیرا حرکت به جانب انجمن ‌های ایالتی و ولایتی خواست همه روشنفکران، از ‏‎ ‎‏روز اول مشروطیت بود و هیچ وقت تحقق پیدا نکرده بود. قرار شد که چند تغییر هم ‏‎ ‎‏پدید بیاورند. یکی از آن تغییرها این بود که انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان دارای ‏‎ ‎‏یکی از چهار مذهب رسمی کشور باشند و قسم خوردن به کلام ‌الله مجید به قسم ‏‎ ‎‏خوردن به کتب اسمانی تغییر یافته و شرکت زنان را در انتخابات آزاد کنند و چند ‏‎ ‎‏فریب دیگر. وقتی این تصویب نامه اعلام شد، از قم مراجع تقلید موضع گیری فرمودند ‏‎ ‎‏و بعضی در تلگراف اولیه به نقد ساختار آن پرداختند. برخی به درونمایه و برخی به هر ‏‎ ‎‏دو پرداختند.‏

‏محمد رضای خائن به فکر این افتاد که خودش را از صحنه کنار نگه دارد و در ‏‎ ‎‏پاسخی اعلام کرد که این تلگراف ها را، من برای اسدالله علم فرستادم که نخست وزیر ‏‎ ‎‏است و شما دولت را نصیحت کنید. شان آقایان نصیحت است و شما دولت را‏‎ ‎‏نصیحت کنید. حضرت امام از محتوا، چند چیز را بیرون کشیدند. یکی این بود که این ‏‎ ‎‏همان کاری است که پدرش (رضا پهلوی) و آتاتورک مامور بودند بکنند که پدرش در ‏‎ ‎‏ایران موفق نشد و آتاتورک در ترکیه مسلط بر علما و اسلام شد و کشور ترکیه را به ‏‎ ‎‏جانب بی ایمانی به پیش برد و همین امروز هم طرفداران لائیسم در آنجا شرایطی را‏‎ ‎‏تحمیل می کنند، که حتی در یک کشوری که بالای 99% مسلمان دارد، مدارس اسلامی ‏‎ ‎‏را، نمی پذیرند. امام در آن روز اشاره فرمودند که شاه می خواهد به راه پدرش و آتاتورک ‏‎ ‎‏برود و غیرمستقیم وارد شده اند، در کشور ما اسلام دین رسمی و مذهب جعفری ‏‎ ‎‏مذهب رسمی است. ما چهار مذهب رسمی نداریم، قسم خوردن به کتب آسمانی هم ‏‎ ‎‏نداریم. ما قسم خوردن به کلام الله مجید داریم و می خواهند قرآن را از انحصار در ‏‎ ‎‏کشور بیاندازند. همان کاری که در کشورهایی که براساس لامذهبی سامان می گیرد، ‏‎ ‎‏همان کاری که در آنجا می شود می خواهند بکنند.‏

‏حضرت امام درباره‌ مشارکت زنان در انتخابات تعبیری در جلسات خصوصی ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 194

‏داشتند. من بیشتر آنچه را در جلسات خصوصی گذشته است عرض می کنم و آنچه در ‏‎ ‎‏تلگرافات و بیانات رسمی است را می توان مطالعه کرد و می توان متن ها را مورد بررسی ‏‎ ‎‏قرار داد. ایشان در یک سخنرانی نسبتا نیمه علنی، اعلام فرمودند که زنان آگاه ما‏‎ ‎‏روشن تر از آن هستند که این دروغ را بپذیرند، زیرا مگر در کشور مردان آزادند در رای ‏‎ ‎‏دادن، که زنان را می خواهند آزادی بدهند و در این زمینه حضرت امام آن فریبی که آنها‏‎ ‎‏می خواستند، پدید بیاورند برگرداندند به این که اینها در این حرکتشان قصد ندارند که ‏‎ ‎‏به زنان آزادی بدهند. البته بعضی از علما تکیه شان در مخالفت این بود که چرا به زنان ‏‎ ‎‏حق رای داده می شود. امام سرمایه ‌گذاری فراوانی نمودند که به این بزرگان برسانند که ‏‎ ‎‏این نقطه، نقطه جدی برای ادامه حمله نیست. آنچه که لازم است اصل موضوع، یعنی ‏‎ ‎‏از رسمیت انداختن و از وحدت و یگانگی انداختن اسلام در نظام است و یکی از ‏‎ ‎‏حملات ایشان این بود که این تغییر قانون انتخابات با یک تصویب نامه، تغییر قانون ‏‎ ‎‏اساسی می شود و حق نیست که دولت تغییر قانون اساسی بدهد و ظرافت دریافت ‌های ایشان و حرکت جدی ایشان در این مسیر رفته رفته مردم را روشن کرد و به صحنه ‏‎ ‎‏آورد.‏

‏در تهران، چند نمونه را من یاد آوری می کنم. یکی مجالسی بود که تشکیل می شد و ‏‎ ‎‏این مجالس عمدتا در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله در بازار که آیت ‌الله حاج سید ‏‎ ‎‏احمد خوانساری هم در آنجا حوزه علمیه‌ داشتند و نماز جماعت می‌ خواندند. یک بار ‏‎ ‎‏از آقای فلسفی دعوت شده بود که در این مسجد برنامه ای را به عنوان اعتراض نسبت ‏‎ ‎‏به این تصویب نامه داشته باشند. بازار تعطیل شده بود. شب که قرار بود چنین مجلسی ‏‎ ‎‏تشکیل شود، بعد از نیمه شب از جانب دولت هیاتی به منزل مراجع در تهران، قم و ‏‎ ‎‏جاهای دیگر مراجعه کردند.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 195