فصل هشتم / خاطرات سید محمود محتشمی پور
امیدواری به پیروزی انقلاب
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مرادی نیا، محمد جواد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

امیدواری به پیروزی انقلاب

‏ حاج آقا در اولین دیدارتان در پاریس که خدمت آقا رسیدید، پس از دیدن ‏‎ ‎‏همدیگر و آن حال خوشی که به حضرت عالی دست داد، حضرت امام، چه بیانی ‏‎ ‎‏ضمن دعا فرمودند؟‏

‏ گزارشی از ایران داشتم که به ایشان دادم، بحمدلله، نیروهای اسلام منتظر قدوم ‏‎ ‎‏شما هستند و همه آمادگی دارند کما این که در اینجا، در همان کمیته استقبال حضرت ‏‎ ‎‏امام در حدود 50 هزار نیروی انتظامی، بودند که از همان فرودگاه تا بهشت زهرا، ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 290

‏مسوول امنیت بودند.‏

‏ شما زودتر از حضرت امام آمدید به ایران، یعنی برای مدت موقتی شما رفته ‏‎ ‎‏بودید یا برنامه این بود که بیایید ایران؟‏

‏ بله. برنامه این بود که من برگردم.‏

‏ شما فکر می ‌کردید که، ممکن است اقامت حضرت امام، آنجا طولانی باشد؟‏

‏ نه خیر، نه خیر.‏

‏ به هر حال در برنامه‌ ریزی هایی که آنجا می ‌شد، مثلا حتمال می ‌دادند که این ‏‎ ‎‏اقامت، به جای سه یا چهار ماه، چند سال بشود؟‏

‏ نه. این نظر را، نه امام داشت و نه برادرها.‏

‏ یعنی همه امید داشتند که سریع حضرت امام برگردند؟‏

‏ بله، همه امید داشتند. چون برنامه تظاهرات و ان برنامه تحصن آقایان علما، در ‏‎ ‎‏مسجد دانشگاه خیلی مثبت بود.‏

‏در ایام تحصن دانشگاه تهران یکی از آقایان، که نامش را در حافظه ندارم (به ‏‎ ‎‏رحمت خدا رفته است) زنگ زد به من که آقا دستم به دامنت، جمعیت زیادی در ‏‎ ‎‏مسجد دانشگاهند و باید فکری به حال غذای آنها بکنیم. ما فوری رفتیم به دانشگاه. ‏‎ ‎‏البته آنجا دیگر مواد غذایی که برای پختن باشد، نبود. چون به قدری از شهرستان ها‏‎ ‎‏مواد غذایی، کره، پنیر، ماست، خرما، نان های لواش آورده بودند که ما اینجا هیچ تدارک ‏‎ ‎‏ندیدیم. روزی پنج تا ده هزار غذا می ‌دادیم. آقایان تحصن کرده بودند و مردم هم، به ‏‎ ‎‏دیدن آقایان در آنجا می ‌آمدند. نان و خرما، پنیر و کره به قدری فراوان بود که از یک ‏‎ ‎‏محلی یک مقداری غذای گرم پخته بودند و آوردند، راستش مردم دیگر به آن اعتنا‏‎ ‎‏نکردند. این خبرها به امام می‌رسید. چون مرتب تماس برقرار بود، از آنجا به اینجا و از ‏‎ ‎‏اینجا به آنجا.‏

‏ بعد از وارد شدن تان، مسوولیت خدمات و سرویس‌ دهی بیت شریف حضرت ‏‎ ‎‏امام را، حضرت عالی به عهده گرفتید؛ در حاشیه، آقایان دیگری هم بودند، دانشجویانی ‏‎ ‎‏بودند که آنجا حضور پیدا کرده بودند. مثل آقای ابراهیم یزدی، آقای بنی صدر و آقای ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 291

‏قطب زاده، این آقایان آنجا در واقع چه کاره بودند؟ و چه نوع کار اجرایی را بر عهده ‏‎ ‎‏داشتند؟‏

‏ در ابتدا که آقا مهدی عراقی تشریف بردند به پاریس، یک عده ‌‌ای از این آقایان، ‏‎ ‎‏از جمله قطب ‌زاده، اینها در منزل حضرت امام، در اتاقی در همان جا، ساکن شده بودند.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 292