رضا جوانی
کشتی در سینما
TITANIC
در سال (1998 میلادی) و (1377 شمسی) همه چیز از یک اتفاق
جدید در سینما خبر میداد. تقریباً تمام سینما دوستان ایران از این
اتفاق بزرگ سینمایی حرف میزدند. همچنین در اکثر نشریات سینمایی
و غیر سینمایی از یک ستون ناقابل تا یکی دو شماره کامل را به فیلم
اختصاص داده بودند. به نظر خیلیها این اتفاق آنقدر بزرگ بود که
تاریخ سینما هیچگاه نظیر آن را به خود ندیده بود و به نظر بعضیها
یک دروغ تبلیغاتی بزرگ بود.
شاید هیچ فیلمی بهاندازه تایتانیک باعث حرکت و تأثیر در سینمای
دنیا نشده باشد؛ بزرگترین پروژه سینمایی در تاریخ سینما که حدود
20 میلیون دلار هزینه برداشت. پرفروشترین فیلم تاریخ
سینما که دو ماه پس از اکران در امریکا حدود یک میلیارد و
دویست میلیون دلار فروش کرد از همه مهمتر با دریافت 11
جایزه طلایی اسکار، رکورد دریافت جایزه در جشنواره اسکار را
نیز به خود اختصاص داد.
جمیز کامرون بعد از تجربه موفق (( ترمیناتور2 )) دست به یک
سرمایهگذاری بزرگ زده بود و این بار هالیورد حاضر شده بود
سرمایه عجیب و غریب فیلم را تأمین کند. این فیلم به طور کامل
تمام مشخصات تئوری هالیورد را در برداشت. تماشاگر باید در
سینما بهت زده شود، به صندلی سینما بچسبد، دهانش خشک
شود و یا به قول آمریکاییها بگویید(wow)
تایتانیک از یک طرف صحنههایی از زندگی یک پسر فقیر اما
خوشبر و رو را نشان میدهد که اتفاقا بلیت تایتانیک را توی
قمار برده است و از طرف دیگر دختری اشرافی را نشان
میدهد که مجبور شده به خاطر بدهیهای پدر مرحومش با
یک مرد متمول ازدواج کند و بقیه ماجرا..
به نظر بعضیها تایتانیک آنقدر غرق در جاذبههای تصویری
و جلوههای سینمایی شده است که کاملا از اندیشه و هنر تهی است.
البته این نظر را بگذارید کنار نظر یک خانم استرالیایی که تلاش میکرد
دفعات دیدن فیلم را از 65 بار به 98 بار برساند!
البته اولین بار نبود که کشتی آنقدر بر سینما تأثیر میگذاشت.
کشتی وسینما از ابتداییترین تا عظیمترین و پرهزینهترین فیلمها با
هم عجین هستند به طور مثال(( رزم ناو پوتمکین)) اثر جاودانه ((سرگنی
آیزنشتاین)) که دارای اولین تدوین کلاسیک سینماست یا ((شورش در
کشتی پونتی))
سینمای ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست مثل (( کشتی آنجلیکا))،
(( ناخدا خورشید))، (( جنگ نفتکشها))
اما چرا کشتی؟ چرا بسیاری از سینماگران کشتی را بستر مناسبی برای
خلق اثر میبینند. فرض کنید مسافر یک کشتی اقیانوس پیما هستید
و کشتی درست وسط اقیانوس است. جز آب و آسمان و کشتی که سوار
آن هستند هیچ چیزی دیده نمیشود. کشتی شما، تبدیل میشود به
یک جامعه مستقل و کاملا تنها، پس تا رسیدن به مقصد، مسافران و
خدمه کشتی با هم زندگی میکنند و تمام ماجراها درون خود کشتی و
آدمهای داخل کشتی اتفاق میافتد از طرفی مدت سفر با کشتی بسیار
طولانیتر از انواع سفرهای دیگر است و از همه اینها گذشته کشتی،
رمانتیکترین وسیله نقلیه است. سکوت، دریا، آسمان آبی، ستارههای
شب و حتی طوفان دلایل بسیار خوبی است که از کشتی بستری بسیار
مناسب برای تولید یک اثر سینمایی بسازد.
محبوبه ابراهیمی
شما آب خواسته بودید؟
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز!
باشد که باز بینیم، دیار آشنا را
گفت در زمین راه بروید، همانا در آن نشانههایی
است برای خردمندان. راه میافتی برای کشف
نشانههایی که وعدهات داده است. مسافتها
برایت کوتاه شدهاند. تو در این زمانی و ازاندیشه
همنوعانت برخوردار. آسمان بالهایت را متعادل
نگه میداردو تو به جای راه رفتن پرواز میکنی
برای دیدن چیزهایی که هنوز ندیدهای. حالا زمین
با کوهها و درههایش، با دشتها و آبهایش
زیر پای توست. میگویی آب! پایین آبی نیلگون
دریاست و درخشش آفتاب بر آن.
صدای معلم جغرافی در گوشت زنگ میزند :
(( مساحت آبها دو برابر خشکیهاست)).
روی تپه ای نشستهای و به تکاپوی مردانی چشم
دوختهای که نمیشناسیشان. صدای تیشه و
اره با هیاهوی آنان در آمیخته. درختی را انداخته
اند و شاخههای نازک و برگهایش را میتکانند.
پوستش را میکنند. بعد تخته پارهها را دست به
دست به بالای تپه میآورند. نیم تنه عریان کشتی
با تختهپاره پوشانده میشود. بلند میشوی و به
دست بر تن مدور کشتی میکشی. آفتاب در حال
غروب کردن است. صدای آوازهای بومی جانورها،
طعم شور نمک روی لبهایت، ماهیهای صید شده
و نسیم خنکی که لابه لای موهایت میدود. تو
روی دریایی و دریای سخاوتمند و مهربان و وسیع،
گهواره کشتی است و کشتی گهواره تو که در آن
دراز بکشی و آسمان دریا را ستاره بشماری و به
صدای امواج گوش فرا دهی.
دستی به شانهات میخورد. از
جا می پری. لیوان آب به سویت
دراز میشود. مهماندار لبخند
برلب، عذر خواهی میکند و
میپرسد :(( خانم شما آب
خواسته بودید؟!)).
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 02صفحه 17