مجله نوجوان 02 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 02 صفحه 23

شعر ایمان تازه به به که در خیابان، هم نوبهار دیدم بر سیم برق گنجشک، بر شاخه، سار دیدم به به که تشنگی هم از تشنگی درآمد از یاسها به دیوار صد آبشار دیدم از روشنی شنیدم هر قدر گوش دادم دیدم گذشتهها را بیهوده تار دیدم امروز وقتی از نو تقویم را گشودم هر فصل غیر از این را پا در فرار دیدم این دفعه هر چه دیدم، نزدیک بود یا دور ایمان تازه می­داد هر چند بار دیدم امروز نیستم زرد، امروز سبز سبزم امروز بر درختان خود را به بار دیدم خوش آمدی بهارا رفت از دلم که یک عمر روز انتظار بردم، شب انتظار دیدم هر قدر گل بریزی، می­نوشم و بسم نیست می نوشم و بسم نیست از بس خمار دیدم به به چه شسته و پاک ! به به نمردم و باز این شهر آهنی را آیینه­وار دیدم... عباس چشامی رنگین کمان به جوش آمد چنان مستانه شعر و شور در چشمت که رؤیت شد حلول خوشۀ انگور در چشمت تو با رنگین کمان عاشقیها منتشر گشتی شکست و ریخت از نو هفت ودای نور در چشمت پری از بالهایت سوخت ازاین شعله تا سیمرغ فرود آمد شبی از قلههای دور در چشمت نمایاند به مردم تا که رنگی از قیامت را خدا پاشید یک آیینه نفخ صور در چشمت سید ضیاء قاسمی رنگ فیروزه و دریا کوهی از درد فرو ریخته در دل آمد بدن خستۀ یک مرد به منزل آمد چتر سوراخ و لباسی که به تن چسبیده کفشهایی که چه سنگین شده از گل آمد آه! پایی که همه عمر دوید و نرسید تا رسیدن دم درگاه، چه مشکل آمد باز شددر، بدن خسته ز درگاه گذشت سکر یک صبح بهشتی ز مقابل آمد رنگ فیروزه و دریا به رگ خانه دوید به مشامم غزلم عطر گل و هل آمد باز دلدار به لبخند غم از جانم شست باز فهمید که این خسته به منزل آمد آرش شفاعی بجستان

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 02صفحه 23