مجله نوجوان 117 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 117 صفحه 22

جوجه کلاغ زندگی تکراری در حوض و با هیجان فریاد زد: آفرین ماهی خوشگل مثل این که سر عقل آمده­ای. بیا بالاتر تا با هم به گردش برویم. برویم پشت بامها را بگردیم. به سطلهای زباله سری بزنیم. کنار لوله­های بخاری خودمان را گرم کنیم و از بوی غذای آشپزخانه­ها حدس بزنیم که امشب ته ماندةکدام غذا قسمتمان می­شود. ماهی دوباره دور شد و رفت به گوشةدیگر حوض. -ماهی بیچاره! دریای به آن بزرگی را رها کرده­ای و توی این حوض کوچک تنهایی مشغول بازی شده­ای. از این همه تکرار و محد ودیت حوصله­ات سر نمی­رود؟ بازی تکراری، محیط تکراری، غذای تکراری و حتی منظره­های تکراری. همیشه سایةهمین درخت توی حوض می­افتد و همیشه دلت خوش است که حرکت ابرها آن حوض ر اسایه روشن می­کند. از این همه شنا کردن، صبح و شب، تابستان و زمستان چه سودی می­بری؟ نه گردشی، نه شکاری، نه سطل زباله­ای، نه گوشةپشت بامی. نه دزدی یواشکی از مغازةقصابی، نه لوس شدن برای آدمها که آشغال گوشت برایت پرت کنند. ماهی بی­عقل، گوش شنوا نداری یا آب گوشهایت را پر کرده ؟ چرا به حرفهایم توجه نمی­کنی؟ چرا چیزی نمی­گویی؟ ماهی روی آب آمد و به گربه که داشت دور می­شد گفت:با همةحرفهایت موافقم. فقط یک شرط دارد برای شروع دوستی بیا چند دقیقه­ای با من توی آب حوض شنا کن! بعد هر جا که گفتی می­رویم. گربه، نشسته کنار حوض، اطراف حوض پر از برف است و روی آب حوض را لایه­ای نازک از یخ پوشانده است. گربه، ماهی قرمز را می­بیند که دارد زیر یخ شنا می­کند. با پنجه­اش گوشه­ای از یخ حوض را می­شکند و صدا می­کند: سلام ماهی قرمز. صدای مرا می­شنوی؟ ماهی جوابی نمی­دهد و کمی دورتر می­رود. گربه می­گوید:می­خواستم بگویم که در این هوای سرد شنا کردن کاری بیهوده و حتی خطرناک است. ممکن است مریض بشوی. من با این همه پشم و پیلی سردم است و اگر کنار لولة بخاری گرم نباشم سردم می­شود. ماهی ساکت است و شنا می­کند. گربه می­گوید: دوستان تو الان توی ماهیتابه­های داغ روی اجاق یا داخل ماکروفر هستند و گرمای مطبوع، ذره­های وجودشان را گرم می­کند. حتی بعضی­هاشان از شر فلسهای مزاحم راحت شده­اند و دارند استراحت می-کنند. همین امشب استخوانهایشان هم نصیب ما خواهد شد. حالا تو حرف گوش نکن و در این سرمای طاقت فرسا داخل این حوض یخ زده برای خودت شنا کن. آن قدر شنا کن که از سرما بمیری. ماهی چرخی زد و به طرف شکاف یخ آمد، گربه خوشحال شد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 117صفحه 22