1- اصل همه چیزها آب است!
دیدید من الکی نمیگویم فلسفۀتالس آبکی است؟! نخستین متفکر رسمی جهان، معتقد است در ورای همۀ
چیزهایی که در جهان هست (کثرت)، یک وحدتی هست،یعنی اصل همۀ چیزها یک چیز است و این کثرات از آن
وحدت میآیند و به آن هم بر میگردند و این اصل،آب است. یعنی همۀ ما به آب برمیگردیم. این را که
خودمان هم میدانستیم که به آب برمیگردیم و روزی هزار بار در کودکی به ما گفتهاند«الهی تو حوض مرده شور
خونه بشورنت» یا «روی آب مرده شور خونه بخندی». درست است ما اینها را میدانیم. این را نمیدانستیم که این
مثلها، از همان فلسفۀ تالس گرفته شده است. پس علی الحساب آب شد عنصر اول و آخر دنیا.
2- زمین روی آب شناور است!
این هم یک رأی فلسفی آبکی دیگر. تالس ملطی عقیده داشت زمین روی آب شناور است. البته نه کرۀ زمین. تصوری که
تالس از زمین داشت، یک استوانه بود مثل یک تنۀ بریدۀ درخت که روی آب شناور باشد. خدایی هم از کسی که نظر آبکی در
مورد دنیا دارد چه توقعی میتوان داشت که نفهمد زمین کروی است؟ خلاصه اینکه زمین را مثل یک استوانۀ بریدۀ روی آب
شناور میدید. البته درآن موقع همین قدر فکر کردن هم خیلی بوده است که کسی زمین را شناور در آب بداند.
3- آهنربا جاندار است!
جناب تالس معتقد بود هر چیزی که حرکت میکند جان دارد و چون آهنربا حرکت دارد، جذب میکند و دفع میکند، پس
جاندار است. تالس البته این را از روی تشبیه اشیاء به انسان میگفت، یعنی چون خودش حرکت میکرد و جان داشت،فکر
میکرد آهنربا هم جان و روح دارد. به این همذات پنداری در فلسفه «آنتروپومورفیزم» میگویند،یعنی اینکه انسان هر چیزی در
خود میبیند به دیگران یا اشیاء دیگر هم تعمیم دهد (حال کردید دانشجویان عزیز! شما یک کلمه مثل این که من گفتم و دیگه
نمیتونم تکرار کنم، بگین و نمرء 20 بگیرید).
خلاصه اینکه اولین فیلسوف رسمی تاریخ فلسفه این سه رأی آبکی را داد و خودش روی آب خندید و مرد! !
شاید ادامه داشته باشد، شماره بعد را بخوانید.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 119صفحه 21