مجله نوجوان 119 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 119 صفحه 7

شب عیاری برای دزدی به خانۀ ثروتمندی رفت و سنگ نمک را به گمان اینکه دُر و گوهر است به دهان برد تا امتحان کند. اما پس از اینکه مطمئن شد که نمک خورده است دیگر دست به وسایل آن خانه نزد و در واقع حق نمک خوارگی را به جا آورد. عیاران پارچه­ای سرخ یا زرد به گردن می­بستند و کمندی به دست می­گرفتند. در کمند اندازی و شمشیر زنی و کندن گودال مهارت داشتند اما سلاح اصلی آنان فلاخن بود. ورود به دستۀ عیاران مراسمی داشت و شرایط مخصوصی را شامل می­شد؛ فرد تازه وارد کلماتی را از سر راستگویی به زبان می­آورد. عیاران برای تأمین مخارج خود به راهداری می­پرداختند، یعنی رفت و آمد کالاهای بازرگانان را زیر نظر می­گرفتند و مبلغی دریافت می­کردند که تقریباً نوعی بیمه بود اما اگر بازرگانی از پرداخت آن سر باز می­زد نتیجۀ آن را می­دید! مشهورترین عیار در تاریخ ایران یعقوب لیث صفار (رویگرزاده) بود که از رویگری به مقام والایی دست یافت و توانست سلسلۀ مشهور صفاریان را در سیستان تأسیس کند. گردش روزگار آورده­اند که وقتی عمرو لیث صفّار برادر یعقوب لیث صفّار به جنگ امیر اسماعیل سامانی رفت، شکست خورد و به زندان افتاد. زندان­بان شام ناچیزی برای این امیر صفاری آورد اما تا امیر خواست دست به غذا ببرد، سگ زندان­بان ظرف غذا را دزدید و فرار کرد! عمرو خندید و گفت: امان از گردش روزگار، صبح امروز آشپز سلطنتی می­نالید که برای حمل بار آشپزخانۀ من سیصد شتر کم است اما امشب سگی غذای مرا به راحتی برد!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 119صفحه 7