- کار قشنگی که برای کودک انجام دادید، مجید دلبندم بود که نمونۀ آن را دیگر
ندیدیم، چرا؟!
* یک زمانی هم من تجربۀ کار کودک داشتم «مثل سیب خنده»، «مجید دلبندم» و حتی
در سینما «یکی بود، یکی نبود». به نظرم حالا کسانی که حرفی برای گفتن دارند باید کار
کنند، مثل «عمو پورنگ» که بسیار پرانرژی کار میکند و واقعاً محبوب بچّهها است. در
هر صورت من آن مقطع را گذراندهام ولی اگر روزی پیش بیاید، دوست دارم کار کودک
بسازم.
- نقشهای مختلف را خیلی خوب ارائه میکنید، حتی اگر کاملاً ضد و نقیض باشند،
مثلاً یک پسر محکم در ترش و شیرین، بد جنس در شاخه گلی برای عروس، بیخیال
در مجردها و ...، چطور به این نقشها میرسید؟
*البته شما لطف دارید اما بخش اعظم این موفقیتها، به خاطر الطاف الهی
است. ناگفته نماند که موفقیت یک بازیگر، در گرو همبستگی گروه است.
- در بازیهایی که انجام دادهاید، کدام کاراکتر به مجید صالحی نزدیکتر
است؟
* در هر کدام یک سری از ابعاد روحی و روانی من آشکارتر شده است. حالا
شاید در ترش و شیرین بُعد جدّیت و عصبانیت و در مجردها بُعد
بیخیالی و ... به هر حال هیچکدام از ما به طور مطلق خوب نیستیم.
- یک خاطره از دوران نوجوانیتان بگویید؟
* (میخندد) خاطرات من بد آموزی دارد. مثلاً یادم میآید،
یکبار برای دیدن فیلم، کل کلاس را تعطیل کردم و به اتفاق
بچهها برای دیدن «از کرخه تا راین» یا «هنرپیشه» - درست
خاطرم نیست- به سینما رفتیم.
میخواهم یادی کنم از آقای «شریعتی» معلم عزیز زبان
انگلیسیام که وقتی در کلاس با لحن مضحکی جملات انگلیسی
را اَدا میکردم، بچّهها از خنده روده بر میشدند و او مجبور
میشد مرا از کلاس اخراج کند. این شیطنت گذشته اما میخواهم
به نوجوانها بگویم، اگر من را دوست دارند، به جای این شیطنتها
فعالیتهایی انجام دهند که به درد آیندۀشان بخورد، مثلاً یک زبان
دیگر را غیر از زبان مادری بیاموزند با به دنبال ورزش و موسیقی
بروند.
- و اما آخرین سؤال، به نظر شما دوست نوجوان کیست؟
* دوست نوجوان خود خودش است، دنیای درونش و آرزوهایش.
اگر با خودش رفیقتر باشد، دوستان بسیاری را در اطرافش
پیدا خواهد کرد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 119صفحه 27