- آقای صالحی، نوجوانی را تعریف کنید؟
* نوجوانی، مرحلۀ بعد از نونهالی و قبل از جوانی است.
- فقط همین تعریف را از نوجوانی دارید؟
* خب، من فکر میکنم اصل، دل است. دل که جوان باشد آدم همیشه جوان میماند.
- به نظر شما دنیای نوجوانی، دنیای برزخ است؟
* شاید سؤال شما از این بابت است که همه به نوجوانان امر و نهی میکنند، اما به نظر من برزخ
مختص این سن نیست، فکر میکنم این برزخ تا کهنسالی هم وجود دارد. این که مدام پرسیده
میشود چرا این کار را کردی، چرا آن کار را نکردی و یا منظورت چه بود و ...
- توصیۀ مجید صالحی به دوستان نوجوانش چیست؟
* پاسخ به این سؤال خیلی سخت است. چون خودم را آدم باسوادی نمیدانم. ضمن اینکه ازسن
نوجوانی من بیش از یک دهه و نیم گذشته و در هیچ گروه سنّی نمیگنجم؛ نه نوجوان هستم و نه
جوان، پیر هم که نیستم. البته نوجوانی برای من تقدس خاصی دارد و من به
نوجوانها هم احترام خاصی میگذارم. چون آنها را انرژیهایی میدانم
که آیندۀ ما را میسازند و در همین جا از بزرگترها خواهش
میکنم که بیشتر به نوجوانها میدان بدهند و به نظراتشان
احترام بگذارند و اگر نوجوانها هم فکر میکنند که جایی
حقشان پایمال میشود، برای آن بجنگند، چون حضرت علی
علیه السلام فرمودهاند اگر یک دانه گندم هم حق توست،
باید ایستادگی کنی و حقّت را بگیری. البته با حفظ احترام
بزرگترها.
- چرا خودتان را جوان نمیدانید؟
* خودم را کودک میدانم و با دنیای کودکیام حال میکنم.
راستی این توصیه را برای نوجوانها دارم که هیچگاه نترسند،
جسارت داشته باشند و ایدهآلهای بزرگی را برای خودشان درنظر
بگیرند. چون هر چیزی را که آدم بخواهد، در هر جایگاه و هر
قشری هم که باشد، حتماً به آن میرسد.
- آن طور که شنیدهایم تا کلاس دوم راهنمایی در مدرسه
شاگرد اوّل بودید اما پس از فوت پدرتان دچار اُفت
تحصیلی شدید. چطور توانستید با این مسئله کنار بیایید
و به موفقیتهای کنونی برسید؟
*پدر و مادر هر کدام جایگاه خاص خودشان را دارند،
فرقی نمیکند در چه سنی آنها را از دست بدهیم.
تحمل این شرایط برای همه سنگین است، پدر من هم
انگیزههای خوبی برایم ایجاد میکرد، مخصوصاً وقتی
نمرۀ خوبی میگرفتم، خیلی تشویقم میکرد. بعد از
فوت او یک مقدار دلسرد شدم، البته شاید یک بخشی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 119صفحه 25