مجله نوجوان 31 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 31 صفحه 29

خدای مهربان ، تمام تعطیلات ما باران باریده است و به نظرم پدرم از عصبانیت دیوانه شده. او درباره تو حرفی زد که آدمهما حق ندارند بزنند ، ولی من امیدوارم تو او را ببخشی و تنبیه نکنی. «دوست تو» (ولی من خودم را به تو معرفی نخواهم کرد) Dear God,it rained for our whole Vacation and is my fathermad! He said something about you that people are not supposed to say, but I hope you will not hurt him anyway. Your friend (But I am not going to tell you who I am) خدای مهربان لطفا برای من یک کره اسب کوچک بفرست. باور کن من تا به حال از تو هیچ درخواستی نداشته ام. می توانی ببینی! «بروس» Dear God,please send me a pony I never asked for any thing before.You can look it up. Bruce خدای عزیز ، من آرزو دارم وقتی بزرگ شدم درست مثل پدرم شوم ، البته نه با این همه مو!!! «سام» Dear God,I want to be just like my Daddy when I get big but not with so much hair all over. Sam خدای عزیز ، اگر روز یکشنبه مرا در کلیسا ببینی ، به تو کفشهای جدیدم را نشان خواهم داد. «میکی» Dear God,If you watch me in church Sunday. I will show you my new shoes. Michy خدای عزیز ، من دوست دارم نهصد سال زندگی کنم؛ درست مثل آن مردی که در انجیل آمده. قربانت «کریس» Dear God,I would like to live 900 years like the guy in the Bible. Love,Chris خدای مهربان ، ما همیشه خوانده ایم که برق را توماس ادیسون اختراع کرده ، ولی در مدرسه می گویند تو این کار را کرده ای. من شرط می بندم که ادیسون فکر تو را دزدیده! ارادتمند «دونا» Dear God,we read Thomas Edison made light. But in school they said you did it.So I bet he stoled your idea. Sincerely Donna خدای عزیز، شرط می بندم که خیلی سخت است تمام آدمهای دنیا را دوست داشته باشی. خانواده ما فقط 4 نفر هستند و من هرگز نمی توانم. «نان» Dear God,I bet it is very hard for you to loveall every body in the whole world. There are only 4 peoplein our family and I can never do it. Nan خدای مهربان ، در مدرسه ، به ما گفته اند تو چه کارهایی انجام می دهی. من به این فکر می کنم که کارهای تو را چه کسی انجام می دهد. وقتی تو به تعطیلات رفته ای؟! «جین» Dear God,In school they told us what you do. Who does it when you are an vacation? Jane

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 31صفحه 29