مجله نوجوان 204 صفحه 30

شهریار زنجانی راز ناماندگاری! نگاهی به سریال گلهای گرمسیری داستانهای مربوط به هشت سال دفاع مقدس سوژۀ بسیاری از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی بوده است. خیلی از این داستانها به بررسی روزهای اوّل جنگ می­پردازند و روزهایی که آبادان و خرمشهر در دست عراقیها بود. اکثر این سریالها نیز بسیار موفق هستند؛ برای مثال خاک سرخ، رقص پرواز و گل پامچال. «محمد مهدی عسگرپور» که فیلم «اقلیما»ی او در گونۀ وحشت بسیار مورد توجه قرار گرفت، به عنوان یک کارگردان کاربلد بار دیگر سراغ موضوع اشغال خرمشهر رفته است. سریال «گلهای گرمسیری» با بازی اشکان خطیبی، بهنوش طباطبایی و بزرگانی چون مریم بوبانی، آتیلا پسیانی و پرویز فلاح­پور مجموعه­ای دیدنی است که داستانهای عاشقانه را در حاشیۀ قصۀ خرمشهر و اشغال این شهر روایت می­کند. این سریال افت و خیز بسیاری دارد ولی در کل، مجموعه­ای یک دست نیست. گه گاه کارگردان به ظریفترین مسائل مانند نوع پوشش سالهای 58 و 59 دقت کرده است یا از اتومبیلهایی استفاده کرده است که در آن زمان از آنها استفاده می­شد ولی به بعضی چیزهای پیش پا افتاده و سطحی توجهی نداشته است. برای مثال بهنوش طباطبایی با یک ماشین هشت سیلندر یک کلّه از تهران تا جنوب می­رود ولی هیچگاه او را در حال بنزین زدن نمی­بینیم. یا تعلیقهای اضافی سریال که انگاری برای پر کردن زمان سریال بوده است و کاربرد دیگری ندارد مانند سکانسی که ماشین او در شنها گیر می­کند و یک مرد جنوبی به او کمک می­کند. تنها برداشتی که می­شود از چنین سکانسی داشت، این است که کارگردان قصد داشته است خونگرم بودن و مهمان­نواز بودن جنوبیها را نشان دهد. انگار کارگردان فراموش کرده است که قرار است چندین قسمت از سریال در جنوب بگذرد و