بینندگان به اندازۀ کافی وقت دارند
که این موضوع را کشف کنند. با
استفاده از لفظ «موشکباران» در این
سریال؛ این لفظ تقریباً از سال 66 وارد
فرهنگ لغات جنگ شد چون پیش از
آنکه صدام در ششم اسفند ماه سال
66 اولین موشک زمین به زمین را به
سوی تهران پرتاب کند، کسی از این
کلمه استفاده نمیکرد و تنها «بمباران»
یا «حملۀ هوایی» به کار میرفت.
در کنار این نکات کوچک که شاید
خیلی هم به چشم نیاید، این سریال
نقاط قوت زیادی دارد. از جمله
استفادۀ مناسب و کامل بازیگران از
لهجۀ جنوبی و گاه عربی بومی. این
تکنیک کارگردان به دلیل اینکه مداوم
و بدون سکته است برای بیننده ایجاد
باورپذیری عمیقی میکند.
اشکان خطیبی، پرویز فلاحیپور و
مریم بوبانی با دقت زیادی به گویش
جنوبی صحبت میکنند حتی کلماتی که
گه گاه فلاحیپور از آن استفاده میکند
این حس را بیشتر تقویت میکند.
گلهای گرمسیری تیتراژ ابتدایی و
انتهایی زیبایی دارد که در عین سادگی
در ابتدا کم کم بیننده را وارد فضای
سریال میکند و در انتها آرام آرام او
را از این فضا خارج میکند.
ایجاد تعلیق مناسب در سریال جزو
نقاط قوت آن به حساب میآید.
کارگردان از تکنیک خاصی برای
بعضی از این تعلیقها استفاده کرده است
که بسیار خوب از آب درآمده است.
برای مثال سکانسی که ناصر با مرضیه
درگیر میشود و مرضیه او را به قتل
میرساند یا سکانسی که منیر خود را
به آتش میکشد؛ کارگردان با نشان
ندادن مستقیم این صحنهها و با تدوین
حساب شده و زمانبندی درست، حسّ
مورد نظر خود را به خوبی به بیننده
منتقل میکند.
از دیگر نقاط ضعف سریال این
است که رزمندگانی که در خرمشهر
به شدّت درگیر جنگ هستند و در
محاصره به سر میبرند، به راحتی به
بوشهر میآیند و در جشن عروسی
شرکت میکنند و برمیگردند.
همین نقاط ضعف کوچک باعث
میشود که این سریال با تمام نکات
مثبت خود نتواند مانند خاک سرخ، گل
پامچال و رقص پرواز ماندگار شود چون
بینندهها با دیدن چنین سهلانگاریهایی
احساس میکنند که گروه سازندۀ فیلم
احترام چندانی برای آنها قائل نبودهاند.
بنابراین تا وقتی سریال را دنبال میکنند
که در سریال تعلیق وجود داشته باشد.
پس از باز شدن گرههای داستان، دیگر
برای بار دوم کسی حاضر نیست این
سریال را ببیند، چه رسد به اینکه مانند
خاک سرخ تمایل داشته باشد نسخۀ
ویدئویی آن را تهیه کند و در خانه
داشته باشد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 204صفحه 31