عشقِ مسیحا دم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

عشقِ مسیحا دم

عشق مسیحا دم

عشقِ مسیحا دم

  • بُلبُل از جلوه‌ی‌ گُل نغمه‌ی‌ داوُد نمود
  • نغمه‌اش، درد دل غمزده بهبود نمود[1]
  • ساقی‌ از جام جهان، تاب به جان عاشِق
  • آنچه با جان خلیل آتش نمرود نمود
  • بنده‌ی‌ عشقِ مسیحا دم آن دلدارم
  • که به یُمن قدمش، هستی‌‌ من دود نمود
  • در پریشانی‌ ما، هر چه شنیدی‌ هیچ است
  • هیچ را کس نتوانست که نابود نموئد
  • نازم آن دلبر پُرشور که به صهبایش
  • پرده‌بردارِ رُخ عابد و معبود نمود
  • قدرت دوست نگر کز نگهی‌ از سر لُطف
  • ساجد خاک در میکده مسجود نمود.