خلوتگه عُشّاق
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

خلوتگه عُشّاق

خلوتگه عشاق

خلوتگه عُشّاق

  • فرُّخ آن روز، که از این قفس آزاد شوم
  • از غم دوری‌ دلدار رهم، شاد شوم[1]
  • سر نهم بر قدم دوست، به خلوتگه عشق
  • لب نهم بر لب شیرین تو، فرهاد شوم
  • طی‌ کنم راه خرابات و، به پیری‌ برسم
  • از دم پیر خرابات، دل آباد شوم
  • یاد روزی‌ که به خلوتگه عشّاق روم
  • طرب انگیز و، طرب خیز و، طرب زاد شوم[2]
  • نه به میخانه مرا راه، نه در مسجد جا
  • یار را گو: سببی‌ ساز که ارشاد شوم.