نیم غمزه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نیم غمزه

نیم غمزه

نیم غمزه

  • پروانه‌وار بر در میخانه پر زدم
  • در بسته بود، با دل دیوانه در زدم
  • خوابم ربود آن بُتِ دلدار، تا به صُبح
  • چون مُرغ حق، ز عشق، ندا تا سحر زدم
  • دیدار یار، گر چه مُیسّر نمی‌شود
  • من درهوای‌ او، به همه بام و بر زدم
  • در هر چه بنگری‌، رُخ او جلوه‌گر بوَد
  • لوح رُخش به هر در و هر رهگذر زدم
  • در حال مستی‌، از غم آن یار دلفریب
  • گاهی‌ به سینه، گاه به رُخ، گه به سر زدم
  • جان عزیز من، بُت من! چهره باز کرد
  • طعنه به روی‌ شمس و به روی‌ قمر زدم
  • یارم، به نیم غمزهچنان جان من بسوخت
  • کآتش به ملک خاور و هم باختر زدم.