مجله نوجوان 113 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 113 صفحه 15

غصه نخورید! بخندید! می دانم که در این صفحه دارید به دنبال سوژه طلایی می گردید امّا متأسفانه یا خوشبختانه باید یگویم که حالا حالاها در این صفحه سوژه طلایی را نخواهید دید. حالا چرا ناراحت شدید؟ سوژه طلایی نخواندن که اینقدر ناراحتی ندارد.اِ، اِ، اِ، چرا گریه می کنید؟ غصه نخورید! ما به جای سوژه طلایی از این به بعد با یک ویژه نامۀ طنز به نام کاغذ نمکی در خدمت شما هستیم. پس پاشید برید اشکاتون رو پاک کنید که موقع خندیدنه! ! ! بزرگترین آروزی شما چیه؟ بزرگترین آرزوی جوجه تیغی اینه که یه بادباکنک بزرگ داشته باشه! بزرگترین آرزوی خرس پاندا اینه که بتونه یه عکس رنگی از خودش داشته باشه! بزرگترین آرزوی گوسفند اینه که جلوی وانت بشینه! حکایت در هنـگام حـملۀ تـیمور لنگ به هـندوستان، موسـیقیدان مـشـهـوری به نـام دولـت خان در آن سـرزمـین زنـدگـی مـی کرد که از یک چشم هم کور بود. سربازان تیمور برای جلب رضایت امیرشان از دولت خان دعوت کردند که به بارگاه تیمور بیاید و سازی بنوازد. وقتی چشمم تیمور لنگ به دولت خان افتاد با حالتی مسخره گفت: آیا دولت هم کور می شود؟ دولت خان پاسخ داد: اگر کور نبود به دیدن لنگ نمی آمد .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 113صفحه 15