نوع دوم:در اموری که مانعند از بعض ارث نه از کل
و آنها هشت امرند:
اول: منع نمودنِ قتلِ خطا و شبه عمد قاتل را از ارث بردن از خصوص دیه،و اما از سایر ترکۀ میت ارث میبرد؛چنانچه گفته شد.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 445 دوم: منع نمودن پسری که اکبر از او نیست،چه اولاد ذکورش منحصر به او باشد یا اکبر ذکور باشد،باقی ورثه را از ارث بردن از خصوص حبوه؛چنانکه گفته شد.
سوم: منع نمودن اولاد مطلقاً؛چه ذکور و چه اناث و چه بلاواسطه و چه مع الواسطه و چه متحد و چه متعدد،احد الزوجین را از ارث بردن نصیب اعلیٰ که نصف و ربع باشد.
چهارم: منع نمودن مطلق وارث؛چه وارث نسبی یا وارث سببی و چه ذکور یا اناث و چه متحد یا متعدد،احد الزوجین را از ارث بردن مازاد بر فریضهشان که عبارت از نصف یا ربع یا ثمن باشد؛هرچند وارث فریضهبر باشد و ترکۀ میت از فریضه زیاده بوده باشد،مثل آن که وارث میت منحصر باشد به احد الزوجین و بنت واحده،پس ثلث زیاده از سهم زوج و بنت واحده و سه ثمن زیاده از سهم زوجه و بنت واحده به بنت رد میشود نه به زوج و زوجه.بلی در صورتی که وارث منحصر باشد به زوج و حضرت امام زمان علیه السلام پس نصف دیگر به خود زوج رد میشود،به خلاف آن که وارث منحصر باشد به زوجه و حضرت امام علیه السلام پس ربع به زوجه داده میشود و سه ربع دیگر حق آن بزرگوار-ارواح العالمین له الفداء-میباشد.
پنجم: منع نمودن نقص ترکه از سهام مفروضه،بنت واحده یا اخت واحدۀ ابوینی یا ابی را از فریضهاش که نصف ترکه بوده باشد.و منع نمودن بنات متعدده و اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی را از فریضهشان که دو ثلث ترکه بوده باشد،مثل آن که وارث میت بنت واحده یا بنات متعدده است و ابوین و زوج،یا آن که وارث میت اخت واحده یا اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی است و اخِ واحدِ امّی و زوج،پس نقص نیم سدس در فرض اول،و نقص یک سدس و نیم در فرض دوم،و نقص یک سدس در فرض سوم،و نقص دو سدس در فرض چهارم،به سهم بنت واحده و بنات متعدده و اخت واحده و اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی وارد میشود؛چون نقص ترکه از سهام مفروضه نمیشود،مگر به دخول یکی از این چهار صنف مرقومِ در ورّاثِ فعلی میت،آن وقت نقص بر سهم یکی از این چهار صنف وارد میشود دون سهام باقی ورّاث.
ششم: منع نمودن اختِ ابوینی یا ابی مطلق،اخوۀ امّی را،و همچنین منع نمودن
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 446 اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی،اخ یا اخت متحد امّی را از آن که رد بشود به آنها زیاده بر فریضهشان،که سدس یا ثلث ترکه بوده باشد.
هفتم: منع نمودن مطلقِ اولاد و إن نَزَلوا،ابوین را از بردن مازاد بر سدس فریضةً،نه رداً.پس اگر وارث میت منحصر باشد به احد الابوین أو کلیهما و بنت واحده یا منحصر باشد به احد الابوین و بنات متعدده،پس ثلث زیاد آمده در صورت اول رد میشود به احدُ الابوین و بنت واحده ارباعاً،و سدس زیاد آمده در صورت دوم و سوم رد میشود اخماساً.
هشتم: منع نمودن اخوه و اخوات است،نه اولاد اخوه و اخوات،مادر را از آن که زیاده بر سدس ببرد فریضةً و رداً،به چند شرط:
اول:آن که این اخوه لااقل دو برادر باشند یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر.
دوم:آن که این اخوۀ حاجبین در دنیا باشند حیاً،حین وفات مورّث نه این که در حمل باشند یا مرده باشند.
سوم:آن که این اخوۀ حاجبین با میت ابوینی باشند،یا ابیِ فقط.
چهارم:آن که پدر میت حیات داشته باشد حین موت مورّث.
پنجم:آن که در اخوۀ حاجبین و در پدر مانعی نباشد از ارث بردن؛از قبیل کفر و رقّیت و تولد اخوۀ حاجبین از زنا و قاتلیت پدر مورّث را،و هرگاه اخوۀ حاجبین قاتل مورّث باشند،اشکال است،پس ترک احتیاط نشود.
ششم:اشتراط مغایرت بین حاجب و محجوب؛چنانچه در وطیِ به شبهه و در نکاحمجوس تصویر میشود،و اللّٰه العالم.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 447
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 448