در بازار هم خیلی نفوذ داشتیم، خیلی جمعیت داشتیم بیشتر حرکت هایی که می شد از هر جهتی که شما بفرمایید، چه مالی اش و چه کارش همینطور بود، همه از سوی بازار بود. مثلا برای بستن و شعار دادن و نمی دانم حالا یک مسئله هم پیش آمد که مردم جمع شدند مسجد حاج سید عزیزالله و یکی هم می رفت آنجا منبر، مسئله همان اصلاحات اراضی بود و آن انقلاب سفید شاه و شش گانه، اینها را هم تمام سررشته هایش دست همین ها بود.
حاج آقا بیشترین کمک مالی از طرف بازار تهران می شد یا بازارهای دیگر، شهرهای دیگر؟
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 100 ماههای آخر سال 57 که به فرمان امام خمینی شیرهای نفت بسته شد و کارگران صنعت نفت برای همراهی با انقلاب اعتصاب کردند، بازار تهران در پرداخت حقوق آنها مشارکت داشت، یا اگر پول بنا بود برای امام ارسال بشود و هر چیز دیگری باز هم همین طور. این آقای غروی مثلا اگر بروید با ایشان مصاحبه کنید، اگر امادگی داشته باشند حرف هایی در این باره دارند.
ایشان کاملا راجع به پولی که بنا بود همان شب که امام وارد فرانسه شدند برایشان فرستاده شود آگاهی دارند که حواله کرده بودند. بیشتر آن پول از بازار بوده حالا به عنوان سهم امام یا مسائل دیگر.
آیا شما در ستاد استقبال امام هم عضویت داشتید؟
بله، آن وقت اقای عسگر اولادی و حاج مهدی عراقی آزاد شده بودند و موتلفه فعالیت خود را از سر گرفته بود.
حاج آقا از روزهایی که امام در پاریس بودند اگر که مطالبی یادتان می آید بفرمایید؟
ما نرفتیم کسانی که رفتند از آنها بروید سوال کنید.
نحوه ارتباط با پاریس به چه نحوی بود، تماس تلفنی که گرفته میشد و در واقع آماده کردن زمینه ورود حضرت امام به چه شکلی بود؟
ما وظیفه ای که داشتیم این بود که با شهرستان ها تماس دائمی داشته باشیم. از صبح تا شب با دوستان و همکارانمان در تماس تلفنی بودیم و آنها هم به ما اعتماد داشتند غرض یک همچین کارهایی مال ما بود.
آیا در کمیته استقبال هم مسوولیت داشتید؟
نه آن جا مسوولیتی نداشتم. کمیته استقبال یک تشکیلاتی خودشان داده بودند. یک عده همین آقای عراقی، آقای شفیق و آقای عسگر اولادی دو، سه تاشان اعضای موتلفه بودند.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 101