تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی، مصوبه ای است که در دولت اسدالله علم در 1341 اعلام شد و نیرنگی به کار رفته بود در این تصویب نامه، که تمام اقشار مظلوم جامعه را به صحنه بیاورد و به جای این که مردم توجه کنند که ریشه نظام بر ظلم استوار است، شاخ و برگ هایی را ارائه می کردند. در قانون اساسی مشروطیت غیر از مجلس شورا و مجلس سنا، مجالس استانی و شهرستانی پیش بینی شده بود به نام انجمن ایالت و انجمن ولایت، این از بدو مشروطیت تا 1341 هیچ گاه اجرا نشده بود، برای این که مردم به ویژه روشنفکران را فریب بدهند، آن را طراحی کردند. با این تصویب نامه می توانند روشنفکر را در سه کسوتی که در آن وقت می توانست باشد
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 193 منزوی کنند؛ یک دسته از روشنفکرها، ملی گراهای زمان بودند، یک دسته چپ گرایان وابسته به بلوک شرق بودند و یک دسته از روشنفکران در بین این دو موضع گیری قرار داشتند، زیرا حرکت به جانب انجمن های ایالتی و ولایتی خواست همه روشنفکران، از روز اول مشروطیت بود و هیچ وقت تحقق پیدا نکرده بود. قرار شد که چند تغییر هم پدید بیاورند. یکی از آن تغییرها این بود که انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان دارای یکی از چهار مذهب رسمی کشور باشند و قسم خوردن به کلام الله مجید به قسم خوردن به کتب اسمانی تغییر یافته و شرکت زنان را در انتخابات آزاد کنند و چند فریب دیگر. وقتی این تصویب نامه اعلام شد، از قم مراجع تقلید موضع گیری فرمودند و بعضی در تلگراف اولیه به نقد ساختار آن پرداختند. برخی به درونمایه و برخی به هر دو پرداختند.
محمد رضای خائن به فکر این افتاد که خودش را از صحنه کنار نگه دارد و در پاسخی اعلام کرد که این تلگراف ها را، من برای اسدالله علم فرستادم که نخست وزیر است و شما دولت را نصیحت کنید. شان آقایان نصیحت است و شما دولت را نصیحت کنید. حضرت امام از محتوا، چند چیز را بیرون کشیدند. یکی این بود که این همان کاری است که پدرش (رضا پهلوی) و آتاتورک مامور بودند بکنند که پدرش در ایران موفق نشد و آتاتورک در ترکیه مسلط بر علما و اسلام شد و کشور ترکیه را به جانب بی ایمانی به پیش برد و همین امروز هم طرفداران لائیسم در آنجا شرایطی را تحمیل می کنند، که حتی در یک کشوری که بالای 99% مسلمان دارد، مدارس اسلامی را، نمی پذیرند. امام در آن روز اشاره فرمودند که شاه می خواهد به راه پدرش و آتاتورک برود و غیرمستقیم وارد شده اند، در کشور ما اسلام دین رسمی و مذهب جعفری مذهب رسمی است. ما چهار مذهب رسمی نداریم، قسم خوردن به کتب آسمانی هم نداریم. ما قسم خوردن به کلام الله مجید داریم و می خواهند قرآن را از انحصار در کشور بیاندازند. همان کاری که در کشورهایی که براساس لامذهبی سامان می گیرد، همان کاری که در آنجا می شود می خواهند بکنند.
حضرت امام درباره مشارکت زنان در انتخابات تعبیری در جلسات خصوصی
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 194 داشتند. من بیشتر آنچه را در جلسات خصوصی گذشته است عرض می کنم و آنچه در تلگرافات و بیانات رسمی است را می توان مطالعه کرد و می توان متن ها را مورد بررسی قرار داد. ایشان در یک سخنرانی نسبتا نیمه علنی، اعلام فرمودند که زنان آگاه ما روشن تر از آن هستند که این دروغ را بپذیرند، زیرا مگر در کشور مردان آزادند در رای دادن، که زنان را می خواهند آزادی بدهند و در این زمینه حضرت امام آن فریبی که آنها می خواستند، پدید بیاورند برگرداندند به این که اینها در این حرکتشان قصد ندارند که به زنان آزادی بدهند. البته بعضی از علما تکیه شان در مخالفت این بود که چرا به زنان حق رای داده می شود. امام سرمایه گذاری فراوانی نمودند که به این بزرگان برسانند که این نقطه، نقطه جدی برای ادامه حمله نیست. آنچه که لازم است اصل موضوع، یعنی از رسمیت انداختن و از وحدت و یگانگی انداختن اسلام در نظام است و یکی از حملات ایشان این بود که این تغییر قانون انتخابات با یک تصویب نامه، تغییر قانون اساسی می شود و حق نیست که دولت تغییر قانون اساسی بدهد و ظرافت دریافت های ایشان و حرکت جدی ایشان در این مسیر رفته رفته مردم را روشن کرد و به صحنه آورد.
در تهران، چند نمونه را من یاد آوری می کنم. یکی مجالسی بود که تشکیل می شد و این مجالس عمدتا در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله در بازار که آیت الله حاج سید احمد خوانساری هم در آنجا حوزه علمیه داشتند و نماز جماعت می خواندند. یک بار از آقای فلسفی دعوت شده بود که در این مسجد برنامه ای را به عنوان اعتراض نسبت به این تصویب نامه داشته باشند. بازار تعطیل شده بود. شب که قرار بود چنین مجلسی تشکیل شود، بعد از نیمه شب از جانب دولت هیاتی به منزل مراجع در تهران، قم و جاهای دیگر مراجعه کردند.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 195