فصل پنجم / خاطرات حبیب الله عسگر اولادی
هیچ کس نمی توانست به امام خط بدهد
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مرادی نیا، محمد جواد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

هیچ کس نمی توانست به امام خط بدهد

‏ مرحوم شهید عراقی در این کتاب طوری توضیح می دهند که انگار یک ‏‎ ‎‏تشکیلاتی خاص امام را در جریان نهضت مدیریت می کرد.‏


کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 201

‏اتفاقا امام با توجه به تجربیات مرحوم کاشانی بسیار مقید بودند، و به هیچ نوع ‏‎ ‎‏تشکلی اجازه ندادند خودش را منتسب کند، یا بخواهد مدیریت کارهای ایشان را داشته ‏‎ ‎‏باشد. ما به عنوان جبهه مسلمانان آزاده قبل از شهید عراقی به امام رسیدیم. شهید عراقی از مدرسه فیضیه رسیده ‌است. از دوم فروردین رسیده بود. ما از روز اولی که اولین ‏‎ ‎‏تلگراف را داد.‏

‏حتی راجع به نهضت آزادی این جمله را عرض کنم؛ یک بار نهضت آزادی از امام ‏‎ ‎‏به صورت شخصی وقت خواسته بودند در سال 1341، امام هم وقت دادند. اینها قبل از ‏‎ ‎‏این که به قم بیایند، در تهران اعلامیه چاپ کردند که ما به دیدار مراجع می رویم از ‏‎ ‎‏جمله فلان کس، و می خواهیم مسائل‌ مان را آنجا در میان بگذاریم. این اعلامیه که منتشر شد، امام فرمودند: ملاقاتی من ندارم. واسطه این کار مرحوم آیت ‌الله علامه طباطبایی بودند. ایشان زنگ زدند، گله کردند که من از حضرت شما وقت گرفتم در مورد اینها، امام فرمودند: بله، راجع به اشخاص، اما اینها به عنوان نهضت آزادی می خواهند بیایند. ‏‎ ‎‏من ملاقاتی با نهضت آزادی ندارم، مگر بیایند در جلسه عمومی بنشینند. من در جلسه ‏‎ ‎‏خصوصی با هیچ حزب و تشکیلاتی ملاقاتی ندارم. موتلفه اسلامی را هم خودشان ‏‎ ‎‏ساختند. حتی مدرسان و روحانیت حتی بعضی از استوانه هایی را به مراکز استان‌ ها‏‎ ‎‏توصیه کرده بودند، رفته بودند و همین که ایشان نهضت را شروع کردند، صدوقی از ‏‎ ‎‏یزد، دستغیب از شیراز، مدنی از تبریز، هم پشتیبانی کردند. امام از اینها خواستند به ‏‎ ‎‏استان‌ ها بروند و در مراکز استان‌ ها باشند. حضرت امام به قدری مقامش بلند بود که ‏‎ ‎‏فهمیدن اندیشه ‌اش مشکل بود، چه برسد به این که کسانی باشند که خواسته باشند به ایشان خط بدهند. من از همه این برادران رفت و آمدم بیشتر بوده است؛ چون من بین ‏‎ ‎‏امام و بیشتر مراجع تقلید در مشهد و تهران و قم و جاهای مختلف، رابط بودم برای ‏‎ ‎‏کارها، به همین دلیل حضرت امام می فرمودند: شما در کارهای تند دخالت نکن. شما‏‎ ‎‏چه کار دارید به این کارها.‏

‏انصاف باید داد که ارتباط امام با مبدا فیاض عالم، یک ارتباط بی نظیر بود، با امام ‏‎ ‎‏زمان (عج عجل الله تعالی فرجه‌ الشریف ) آدم احساس می کرد ارتباطش مستقیم است یک ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 202

‏چنین وضعی را ایشان داشت، هیچ ادعایی قابل قبول نیست که مجموعه ای ایشان را‏‎ ‎‏می چرخانده است یا خط می داده است.‏

‏ با توجه به این که شهید عراقی منتسب به هیات ‌های موتلفه هستند و جناب عالی از همسنگران قدیم ایشان هستید، من فکر می کنم یک نقدی بر این کتاب بطلبد که اگر صلاح دیدید انجام بدهید.‏

‏آیت ‌الله‌ هاشمی (بنابر نقل پسر ایشان) بنا بود که این کار را بکنند. من دخالتی ‏‎ ‎‏نکردم. امیر آقای عراقی هم قرار بود که چنین کاری را بکند.‏

‏ جلسات قبل که خدمتتان بودیم سیر مبارزه و زندگی خودتان، آشنایی با حضرت ‏‎ ‎‏امام تا زمان فوت حضرت آیت ‌الله العظمی بروجردی و بعد از آن مختصری از تاریخ ‏‎ ‎‏مبارزه حضرت امام و تشکیل تشکل های اسلامی برای مبارزه توسط حضرت امام را‏‎ ‎‏برایمان فرمودید. در کنار این برای تضعیف پایگاه روحانیت و مرجعیت در قم شاه تمهیداتی فراهم کرده بود؛ از جمله تلاشش این بود که مرجعیت از ایران به خارج ‏‎ ‎‏منتقل بشود به اضافه این که یک‌ سری برنامه های ضد اسلامی داشتند که عمدتا حضرت امام پرچمدار مبارزه با این برنامه ها بود. یکی از این برنامه، قضیه انجمن‌ های ایالتی و ولایتی است که از محضرتان خواهش می ‌کنیم ادامه صحبت ‌هایتان را بفرمایید.‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 203