بعد از 15 خرداد در طول مدتی که امام در تهران بود، اعتراضات زیادی نسبت به رفتارهای حکومت می شد. یکی از این موارد مهاجرت آقایان روحانی از شهرستان ها به تهران بود. این موضوع خیلی مفید نبود به این دلیل که یک حالت انتظار و وقت گذرانی به وجود آورد. به عنوان مثال آقای شریعتمداری در شهر ری مستقر شد و مردم برای دیدن ایشان صف می بستند. آقای میلانی هم در خیابان ولیعصر در منزلی مستقر شد، آن جا هم جمعیت زیادی می رفتند تا با آقای میلانی دیدار کنند، آقای مرعشی هم در خانه ای واقع در انتهای بازار عباس آباد ساکن شد. رئیس سازمان امنیت اغلب روزها خدمت آقای میلانی می آمد و به صحبت و مذاکره می پرداخت. موضوع بحث آزادی امام بود و می خواستند ایشان را از بازداشت خارج کنند.
این مسائل و قضایا مردم را در حالت انتظار قرار داده بود. مردم منتظر بودند که نتیجه مذاکرات علما چه می شود و علما چه تکلیفی برای مردم اعلام می کنند. مردم منتظر بودند که ببینند فرضا مذاکرات آقای میلانی با رئیس سازمان امنیت ـ پاکروان ـ به کجا می انجامد. این رفت و آمدها و وقت گذرانی ها جریان را از آن شدت و حدّت میانداخت و با کندی مواجه می کرد؛ یعنی آن شعله ای که ایجاد شده بود در مراحل اولیه کم کم رو به خاموشی می گرایید و حالت انتظار در بین مردم مانع تصمیم گیری و حرکت آن ها شده بود.
چه بسا اگر این جریانات نبود مردم بهتر می توانستند اعتراضات خود را بیان کرده و
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 70 کار مثبتی انجام دهند. ولی آن برنامه ها باعث شد هیچ گونه کار مثبتی از سوی مردم صورت نگیرد. برنامه رئیس سازمان امنیت هم این بود که همین طور وقت گذرانی بکند تا مردم سرد بشوند. نتیجه مهاجرت علما این شد که به آن ها گفتند: شماها به شهرهایتان مراجعت کنید. بعضی ها مراجعت کردند، آن ها که مراجعت نکردند چند دستگاه ماشین آوردند، سوارشان کردند و به شهرهایشان فرستادند. مردم هم یک حالت سرخوردگی پیدا کردند و به این مسئله مشکوک شدند که آیا طرح مهاجرت علما، طرح خود سازمان امنیت نبود که به صورت غیر مستقیم به اجرا در آمد؟ یا نه، خود آقایان چنین تصمیمی داشتند و کارشان بی ثمر ماند و خنثی شد. در خلال این مهاجرت، حتی روزی آقای میلانی دستور اجتماع داده بود. عده ای بنا به دستور ایشان در مسجد امام گرد آمدند و انتظار داشتند که خود ایشان بیاید و صحبت کند این کار هم عملی نشد. بسیاری از مردم هم به دلیل جو رعب و وحشت در آن روزها در آن اجتماع شرکت نکردند. روی هم رفته یک حالت یاس در کل جامعه حاکم شد.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 71