هفدهم و هیجدهم بهمن سال 57 درگیریها بیشتر شد. کلانتری شش که نزدیک باغ گلستان و ترمینال تبریز بود خیلی خباثت میکرد و مردم را اذیت میکرد و تعدادی هم توسط مأموران این کلانتری شهید و زخمی شدند. مردم هم آنجا را آتش زدند و حتی بعد از انقلاب هم نگذاشتند آنجا بازسازی شود.
یکی دیگر از مناطق متشنج تبریز، منطقه خیابان ارتش بود که رو به روی پادگان قرار داشت. به بهانه حفاظت از پادگان در آن منطقه خشونت زیاد بود. همزمان با 19 بهمن و راهپیمایی و بیعت معروف نیروی هوایی و دستگیری همافران اصفهان و تهران، چند نفر هم از نیروی هوایی تبریز دستگیر شدند.
به دنبال این حادثه، قرار شد از جلوی مسجد قزللی، راهپیمایی را آغاز کنیم و از آنجا به پایگاه دوم شکاری که خارج از شهر بود حرکت کنیم. هدف ما حمایت از بازداشتشدگان بود. بیسابقهترین راهپیمایی و تجمع را شاهد بودیم، امکان درگیری هم وجود داشت. جلوتر از پل آجهچای، تانک گذاشته بودند و نیروهای نظامی را مستقر کرده بودند و جاده بسته بود. مردم هم همان جا ایستادند و من از بالای دوش افراد، نیم ساعتی برای راهپیمایان صحبت کردم و به نمایندگی از مردم حمایت خودم را از همافران اعلام کردم.