یکی از موضوعاتی که در تاریخ انقلاب ایران مطرح بوده است، مسأله مرجعیت امام است و امام از اول که نهضت را آغاز کردند با اولین اطلاعیه انبوه جوانان و نوجوانان را به خود جذب کردند.
من در سن 16 سالگی بودم که امام در اطلاعیهای خطاب به رژیم پهلوی فرمودند: «من خودم را برای سرنیزههای شما آماده کردهام» این حرف مهمی بود که ایشان آن وقت به رژیم شاه گفت. در آن سال آشنایی با مواضع امام باعث شد تا من جذب ایشان شوم و از همان آغاز که مشهد بودم پیگیر اعلامیهها و فرمایشات امام بودم.
بعد از فوت آیتالله بروجردی مرجعیت امام مطرح شد؛ البته در نجف حضرت آیتالله حکیم و در قم مرحوم آیتالله گلپایگانی، مرحوم آیتالله شریعتمداری و امام مطرح بودند؛ منتهی نیروهای مبارز و انقلابی عموما به امام گرایش داشتند و از امام تبعیت میکردند.یک مرحلهای گذشت و آن فوت آیتالله حکیم و آیتالله شاهرودی بود. هر دو در ایران مقلدان زیادی داشتند. نوعا مسأله مرجعیت این طوری بود که بعد از فوت مرجع قبلی مرجع بعدی مطرح میشد
با فوت آیتالله حکیم ، زمینه بروز بیشتر مرجعیت امام و دیگران مطرح شد. خفقان هم خیلی شدید بود و فشار رژیم روی مردم و افراد مبارز و انقلابی به شدت افزایش یافت. به مناسبت فوت آیتالله حکیم در مسجد جامع تهران، جلسه ختمی از بازاریها تشکیل شد. در آن جلسه جمعیت زیادی از بازاریها و مردم تهران شرکت کرده بودند.
آقای شیخ علی اصغر مروارید منبری آن جلسه بود. ایشان منبر رفت و درباره مرجعیت و روحانیت، تاریخ مرجعیت شیعه، فوت آیتالله حکیم و مرجعیت فعلی و امام صحبت کرد. به عنوان مرجع، اولین باری بود که در یک مجمع عمومی کسی اسم امام را میبرد. ایشان طوماری درآورد که تعدادی از مدرسین حوزه علمیه قم، مرجعیت امام را تأیید کرده بودند. از آن جمله: آیتالله منتظری، آیتالله ربانی شیرازی، آیتالله انصاری شیرازی، آیتالله هاشم نوری، آیتالله محفوظی و آیتالله سبحانی هم ظاهرا بودند؛ اینها کسانی بودند که اسامی آنها خوانده شد. آقای مروارید اسامی را میخواند و میگفت: اینها مرجعیت و اعلمیت امام را تأیید میکنند، اگر شما راجع به همه اینها اما و اگر داشته باشید و بگویید که اینها خبره نیستند، در مورد دو نفر نمیتوانید تشکیک بکنید: یکی آیتالله منتظری و دیگری آیتالله ربانی شیرازی. ایشان به خصوص روی آیتالله منتظری تأکید میکرد و میگفت: ایشان مرجع است، مجتهد جامعالشرایط است و مرجعیت امام را مطرح میکند. به محض اینکه این اطلاعیه خوانده شد صلوات جمعیت و درود بر خمینی در مسجد شروع شد و مردم بیرون ریختند.
وقتی به قم آمدم مشاهده کردم آن اطلاعیه در مدرسه فیضیه هم نصب و هم کنده میشود. در تهران تشکیلاتی بود که اطلاعیه را چاپ میکرد و در قم پخش میکرد. مطرح کردن مرجعیت امام اثر عظیمی داشت. بعد از فوت آیتالله حکیم خیلی از مردم ایران، مسأله مرجعیت امام را جدی گرفتند و به تقلید از امام پرداختند.
بیش از همه آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، مرحوم آیتالله سعیدی، آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله علی مشکینی پیگیر بودند و مرجعیت امام را مطرح میکردند. اطلاعیههایی که پخش میشد بیشتر از همه کارساز بود. در قم با شهرستانیها جلساتی داشتیم، من در جلسات مازندرانیها شرکت میکردم. آنها اطلاعاتی از زندانها و شکنجهها داشتند که در اختیار آقایان میگذاشتند. در تهران جلساتی بود که شرکت میکردیم. در اینجا جلسات تفسیر قرآن ویژه گروههای طرفدار امام بود. وقتی تفسیر میگفتند با انگیزه و با هدف بودند.