مجله نوجوان 21 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 21 صفحه 18

شعر مقاومت فلسطین علی حاجتیان فومنی شاعران مقاومت: شاعران درد، اشک و آهند. شاعران فریاد و دشنام اما هیچ گاه در این مرزها متوقف نمی­شوند. شعرشان مسلسلی است که هر کلمه آن تیری است که به قلب دشمن اشغالگر شلیک می­شود. ترانه­هایشان انبار باروتی است که خواب­های خوابزدگان را آشفته می­کند و جهان مجازی­شان را به آتش می­کشد و ویران می­کند و شعر مقاومت چراغی است فراروی نومیدان مظلوم که آنها را به امید فرا می­خواند و اصالت را در جانهایشان زنده نگه می­دارد. شعر مقاومت خنجری است که شکم ظلمت شب را پاره می­کند تا سپیده به دنیا بیاید. شعر مقاومت، تاریخ و جغرافیای حقیقی را پیش چشمهای ما تصویر می­کند تا فریب تاریخ و جغرافیای تعریف شده امروز جهان را نخوریم و بدانیم فلسطین از آن مردمی است که به چادرهای ذلت و سرزمین­های غریب تبعید شده­اند. "ناهمگون" شعری از توفیق زیاد هزار بار آسان­تر است که فیلی را از سوراخ سوزنی بگذرانید و از خمره ماهی سرخ شده بگیرید دریا را شخم بزنید و تمساح را به سخن آورید هزار بار آسان­تر است از اینکه شعله اندیشه را با ستم بمیرانید و ما را از راهی که برگزیده­ایم تار مویی بگردانید ما بیت ناهمگونیم در «لد» و «رمله» و «جلیل» اینجا چون دیوار بر سینه­هاتان چون شیشه شکسته و گیاهی تلخ در گلویتان و چون گردبادی از آتش در چشمهایتان می­مانیم. اینجا دیواروار رودرروی سینه­هایتان می­مانیم -گرسنه و برهنه- و شما را به ستیز می­خوانیم شعر می­سراییم و خیابان­های خشمگین را از راهپیمایی پر می­کنیم و زندانهای بزرگ را پر می­کنیم و کودکان را - نسلی پس از نسلی- انتقامجو می­پرورانیم ما اینجا می­مانیم اینجا دیروز مال ما بود و امروز نیز از آن ماست و فردا نیز بخشی از شب نامه­هایی بر دیوار فلسطین سروده نزار قبانی ای فرزندان اسراییل! غرور فراتان نگیرد عقربه­های ساعت ناچارند دور بزنند هرچند ایستاده باشند اشغال زمین، ما را نمی­ترساند زیرا آب، همیشه در دل صخره­ها باقی ست سپاهیان را شکست دادید اما شعور را هرگز سرهای درختان را بریدید و ریشه­ها همچنان باقی است. وطنی را به سرقت بردید و دنیا برای این ماجراجویی کف زد هزاران خانه را گرفتید و هزار کودک را فروختید و دنیا برای دلالها کف زد در حالی که وقتی هواپیمایی را می­رباییم در ماتم فرو می­روید به یاد داشته باشید هماره به یاد داشته باشید آمریکا با تمام شکوهش خداوند عزیز و قادر نیست آمریکا با تمام قدرتش هرگز نمی­تواند پرندگان را از پرواز بازدارد گاهی سنگ کوچکی از دست کودکی بزرگی را می­کشد در کتاب خدا (قرآن) آمده است شما از مصر بیرون می­روید و در صحرای مصر، گرسنه و تشنه سرگردان می­شوید و بدور از خدایتان گوساله می­پرستید و شما به نعمت خداوند کفران می­ورزید و مردان ما در شب­نامه­هایشان در ادامه سخنان خداوند می­نویسند؛ از (بلندی­های جولان)/ و (کرانه اردن)/ با قدرت تفنگ راندهمی­شوید. *** با چفیه­های سفید و سیاهمان می­آییم بر روی پوست شما نشان قربانی می­کشیم از رحم روزگار می­آییم مانند جوشیدن آب. از چادر ذلتی که هوس آن را می­جود از درد حسین (علیه­السلام) می­آییم و از اندوه فاطمه (سلام الله علیها) از احد می­آییم... از بدر... و از غمهای کربلا. می­آییم تا اشیا و مکان­ها و تاریخ را تصحیح کنیم و از خیابان­هایی که نام عبری دارند نامها را بزداییم

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 21صفحه 18