مرجان خوارزمی
انیمیشنهای بلند سینمایی:
آقا انیمیشن بلند کار خیلی خیلی سختی است. چه انیمیشنهای رایانهای چه که به تکنیک ساخت آن CGI میگویند، چه انیمیشنهای عروسکی و چه انیمیشنهای طلقی، برای اثبات ادعایی که کردم کافی است به این نکته توجه داشته باشید که برای ساختن هریک ثانیه انیمیشن با یک شخصیت، 12 عدد طلق طراحی شده لازم است آنهم بدون در نظر گرفتن پس زمینه و برای پس زمینه هم، اگر حرکت وجود داشته باشد، 12 طلق طراحی شده دیگر لازم است، خیلی از انیماتورهای تاریخ انیمیشن در ابتدا فکر میکردند فیلم انیمیشن را میتوان با سر هم چسباندن چند تا فیلم کوتاه ساخت؛ اشتباهی که برطرف کردن آن وقت زیادی را صرف کرده است. یکی از تفاوتهای انیمیشن کوتاه و بلند در این است که در انیمیشنهای کوتاه که معمواً 7-6 دقیقهای طول میکشند، تماشاگر با دیدن شوخیها و تعقیب و گریزها و یک اتفاق ساده درگیر میشود اما هیچکدام از این عناصر قادر نیستند در یک کار بلند تماشاچی را روی صندلی نگهدارند. در این حالت تماشاچی توقع دارد با قصهای جذاب مواجه شود و در طول زمان نمایش فیلم آن را تعقیب کند.
یعنی تماشاچی میخواهد پیشرفت تدریجی داستان و به اوج رسیدن آن را ببیند، اولین فیلمهای بلند در دنیای انیمیشن در سال 1916 در ایتالیا ساخته شدند آقایان زیگوندو دوشن و جیوانی پاسرونه فیلمی تلفیقی (زنده و عروسکی) به نام مدویای مومی ساختند و کورینو کریستیانی، کاریکاتوریست ایتالیایی تبار در سال 1917 انیمیشن 60 دقیقهای به نام مرید را ساخت. اولین انیمیشن بلندیکه با تکنیک کات اوت ساخته شد فیلمی به نام ماجراهای شاهزاده اخمو بود. کات اوت یکی از تکنیکهای ساخت انیمیشن است که در آن بریدههای کاغذ را روی یک سطح مات سفید رنگ حرکت میدهند در حالی که از پشت به سطح مات سفیدرنگ نور میدهند. در تصاویر بدست آمده از سیستم کات اوت ضدنور، هیچ رنگی نداریم و فیلمها سیاه و سفید است. ماجرای شاهزاده اخمو در سال 6-1925 ساخته شده و کارگردان آن لوته رینگر آلمانی بود.
تا سال 1937 در کشورهای مختلف جهان تجربههای جدید در مورد ساخت انیمیشنهای بلند شکل میگرفت اما سال 1937 یکی از نقاط عطف تاریخ انیمیشن جهان است. میدانید چرا؟ چون استودیوی دیزنی برای ساخت انیمیشن بلند، آستین بالا زد و کارتون سفید برفی و هفت کوتوله را ساخت. این پروژه بلند پروازانه در آن زمان حتی برای استودیوی دیزنی که استعدادهای هنری جهان را جذب کرده بود، کاری سخت و طاقتفرسا بود. سفیدبرفی فیلمی رنگی بود که پرداخت صوتی پیچیده و موسیقی کامل داشت، داستان سفید برفی داستانی حرفهای بود و صداها به خوبی کار شده و گویا بودند، سفیدبرفی تا آن زمان موفقترین تجربه انیمیشن در مورد استفاده از صدا بود یعنی صدای شخصیتها کاملاً با شکل ظاهری آنها همخوانی داشت و به دل مینشست.
یک نکته بامزه: همینطور که میدانید یکی از ویژگیهای شخصیت انیمیشن، اغراق شده بودن آنهاست، بچههای امروز آنقدر کارتون دیدهاند که به دیدن شخصیتهای ترسناک عادت کرده باشند، اما بچههایی که در اولین نمایش سفیدبرفی، تماشاگر آن بودند آنقدر از دیدن تبدیل شدن ملکه بدجنس به جادوگر دوره گرد ترسیده بودند که بعد از اتمام فیلم صاحبان سینما مجبور شدند روکش بسیاری از صندلیهای سینما را عوض کنند!
بعد از سفیدبرفی، استودیوی دیزنی انیمیشن بلند پینوکیو را در سال 1940 و دامبو را در سال 1941 و بامبی را در سال 1942 ساخت.
در پایان بهتر است به یک نکته مضمونی در مورد انیمیشنهای بلند اشاره کنیم. هر قصه خوبی برای تبدیل شدن به انیمیشنی بلند مناسب نیست. انیماتورهای حرفهای، تا زمانی که قصه را میتوان با شخصیتهای زنده و به صورت فیلم ساخت، بهتر است آن را به صورت انیمیشن درنیاورند و تنها قصههای به شدت فانتزی و تخیلی که زنده ساخته شدن آن بسیار بسیار سخت و حتی ناممکن است. مناسب برای تبدیل شدن به یک انیمیشن خوب هستند، چرا که دنیای انیمیشن، دنیای رهایی تخیل و فانتزی است.
همین!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 21صفحه 32