مجله نوجوان 21 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 21 صفحه 22

شارون؛ دیو نسل­کشی در صبرا و شتیلا به عنوان رئیس ستاد ارتش شارون از سال 43 به فرماندهی اداره آموزش فرماندهی ستاد منصوب شد. در جنگ 6 روزه با اعراب در خرداد 1346 با درجه سرتیپی فرمانده لشکر زرهی بود و توانست منطقه «ام الطیف» را اشغال کند. از سال 47 تا 52 فرمانده نظامی منطقه جنوب در فلسطین اشغالی بود و در سال 49 قیام ساکنان نوار غزه را با شدت سرکوب کرد. در بهار 52 به اتفاق «مناحم بگین» معدوم «حزب لیکود» را تأسیس کرد. در جنگ اکتبر 73 با اعراب، فرماندهی یک لشکر زرهی در «جبهه سینا» را به عهده گرفت. به دنبال موفقیت در شکافتن خطوط ارتش مصر و رخنه به غرب کانال سوئز و بستن آب و غذا به روی سربازان اسیر مصری که منجر به مرگ فجیع صدها تن از آنها شد، در بین اسرائیلیان محبوبیت زیادی به دست آورد. در سال 1360 در کابینه بگین، وزیر جنگ شد و در سال 61 فرماندهی تهاجم به سوریه و لبنان را عهده­دار بود. به دنبال کشتار 5000 زن و مرد و کودک ساکن در اردوگاه «صرا و شتیلا» در بیروت اشغالی و برملا شدن این نسل­کشی فجیع، محترمانه از وزارت جنگ برکنار و به وزارت مشاور کابینه منصوب شد. در بهار 1369 وزیر مسکن شد و تا دو سال بعد با اجرای سیاست «بلدوزر در پناه تانک» تخریب وسیع روستاها و مزارع فلسطینی و تأسیس شهرک­های صهیونیست نشین بر ویرانه­های آنها را در پیش گرفت. محافل مطبوعاتی حامی وی در آمریکا به او لقب دوستانه «ژنرال بولدوزر» را اعطا کردند. در مهر 77 وزیر خارجه کابینه «نتانیاهو» شد و در بهار 78 رهبری حزب لیکود را به دست گرفت. در ششم مهر 79 با رفتن به داخل حرم قدسی مسجدالاقصی فتیلۀ «انتفاضه اقصی» را روشن کرد و در بهمن همین سال نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد. در بهار 1382 از سوی یک اردوگاه مستقل بلژیکی به اتهام ارتکاب جنایت جنگی در حق 5000 فلسطینی شهید صبرا و شتیلا تحت تعقیب قرار گرفت، لیکن در پی هشدار شدید دولت بوش کوچک به بلژیک مبنی بر این که در صورت محاکمه شارون آمریکا مقر پیمان ناتو را از بروکسل به کشور دیگری منتقل می­کند تا زمان نگارش این سطور به یمن حمایت حکومت آمریکا و قدرت­های غربی، این بلدوزر زهوار در رفته صهیونیزم بین­الملل بیش از نیم قرن است که به نسل­کشی و غصب سرزمین­های مسلمانان بی پناه فلسطینی ادامه می­دهد. مأخذ: برآورد استراتژیک اسرائیل، صص 223 تا 225. عملیات قبیه، صص 25 و 26 پرنده امید در سلولی محقر و کثیف، زندانی دشمنان آزادی هستم. عصر است. پشت میزی کوچک نشسته­ام که روزنامه­ها بر آن پراکنده شده و تکه نان سیاه (نان جو) در گوشه­اش مانده است. پاره­ای کاغذ را پیش­رو دارم و کلمات زخمی­ام مثل آبشاری بر آن فرو می­ریزند و رودخانه­ای وحشی می­شوند، به نام شعر. صدایی به گوشم می­رسد: «همین جاست» و لحظه­ای بعد از پشت میله­های پنجره، پیشانی نوجوانی طلوع می­کند. با چشمهایی خیره نگرانش می­شوم: آیا شیطنت­های بچگانه او را به اینجا کشیده است یا پیغام آوریست. صدایی مضطرب، نوجوان را خطاب قرار داد: «او را می­بینی؟» از پشت میله­ها گفت: او را نمی­بینم. اتاق تاریک است. نوجوان دیگر گفت: از سر شانه­هایم پایین بیا بگذار من بالا برم. من حتماً او را خواهم دید. ثانیه­هایی گذشت. پسرک هنوز در حال مبارزه با تاریکی بود و نور چشمانش تاریکی­ها را عقب می­راند. ناگهان با صدایی نسبتاً بلند گفت: «دیدمش، دیدمش.» سلام کرد، سلامش را پاسخ دادم. لبهایش با صدایی جادویی و دلنشین از هم باز شد: «پایدار باش! از آنها هرگز نترس. شجاع باش و از هیچ کس جز خدا نترس! پایدار باش! پیروزی از آن کسی است که پایدار باشد» و نوجوان مثل پرنده­ای از لب پنجره پرید و رفت. چشم­هایم را با دست مالیدم خواب بود یا خیال؟ نه من خواب نبودم. او نوجوانی بود؟ نه، او نسل سپیده بود، او وحیی بود که بر من نازل شد تا زنجیرها را پاره کند، تاریکی­ها را بپراکند و یقین را جانی دوباره ببخشد. و حالا همه روزهایم از زمزمه­ای لبریز است. پایدار باش، از آنان نترس، شجاع باش، پایدار باش، پیروزی از آن کسی است که پایدار باشد.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 21صفحه 22